مردی که دوست پنهانی دخترش را هنگام فرار از منزل ارزش با پرت کردن چاقو به سمت وی کشته بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت هرگز فکر نمی کرده پرتاب چاقوی قلاف دار به سمت او موجب فوت پسر جوان شود.

۱۹ تیرماه سال ۹۶ به پلیس ورامین خبر رسید یک پسر ۲۵ ساله به نام حسن هنگام فرار از منزل یک مرد با ضربه چاقو زخمی و به بیمارستان انتقال شده است است.

پسر جوان به بیمارستان انتقال شد ولی ساعتی بعد به خاطر برخورد چاقو با قلبش جان سپرد. به این ترتیب مرد ۵۰ ساله به نام مصطفی بازداشت شد و به پرتاب کردن چاقو اعتراف کرد.

عکس+ وقتی وارد منزل شدم دخترم دستپاچه شد و جوان غریبه از منزل فرار کرد!

وی روز گذشته در شعبه ۸ دادگاه کیفری یک استان پایتخت کشور عزیزمان ایران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه اولیای دم جهت مصطفی حکم قصاص خواستند.

سپس وی در جایگاه خاص ایستاد و گفت: آن روز از محل کارم مرخصی گرفتم تا به منزل بیایم ولی برابر در پسرجوانی را دیدم که وارد منزل ما شد. چون همسرم خیاط است فکر کردم پسر یکی از مشتری ها است که جهت تحویل گرفتن لباس برابر در آمده هست. چند دقیقه ای را در خیابان ایستادم ولی چون خبری از پسر جوان نشد برابر در رفتم و زنگ زدم. دخترم در را باز کرد. سراغ پسر جوان را گرفتم ولی دخترم دستپاچه شده است بود که همان موقع پسر جوان از دستشویی بیرون آمد و فرار کرد .من فریاد زدم ولی نتوانستم پسرناشناس را بگیرم. همان موقع با همسرم تماس گرفتم .همسرم گفت : جهت تعویض پلاک رفته است .او مرا آرام کرد و دقایقی بعد به منزل برگشت.

این متهم ادامه داد :من آنقدر از این ماجرا شوکه شده است بودم که مدام فریاد می کشیدم و فحاشی می کردم. همان موقع یکی از همسایه ها به حیاط منزل مان آمد تا مرا آرام کند. مشغول صحبت با مرد همسایه بودم که زنم را در حال صحبت کردن با تلفن همراهش دیدم. چون میدانستم پسر جوان آن سوی خط است تلفن را از دست همسرم گرفتم و از پسر جوان خواستم تا سر قرار بیاید، در خیابان مدام قدم میزدم و سیگار میکشیدم و در انتظار پسر جوان بودم. چند دقیقه بعد پسر جوان را دیدند که وارد منزل ما شد . به داخل منزل رفتم و با او درگیر شدم. او بار دیگر پا به فرار گذاشت. من هم چاقوی غلافداری را که روی تخت کنار حیاط بود برداشتم و به سوی او پرت کردم .

وی افزود: پسر جوان به سمت سر خیابان رفت ولی در چاله ای افتاد. هنگامی بالا سر او رسیدم متوجه شدم چاقو با قلب او برخورد کرده است . من به اصرار همسرم می خواستم پسر جوان را به بیمارستان برسانم ولی همسایه ها دور ما جمع شده است بودند . خواهر پسر جوان هم همان موقع در محل حاضر شد .او مدام روی ماشین می کوبید و فریاد می کشید. به همین خاطر اجازه نداد تا به سمت بیمارستان بروم. دقایقی بعد مرا به کلانتری بردند و در بازداشتگاه بود که فهمیدم پسر جوان فوت شده است است .

مردی که دوست پنهانی دخترش را هنگام فرار از منزل ارزش با پرت کردن چاقو به سمت وی کشته بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت هرگز فکر

این متهم گفت: باور کنید من هیچ وقت فکر نمی کردم پرتاب چاقو غلاف دار به سمت پسر جوان باعث فوت او شده است باشد.وی در پاسخ به پرسش قاضی راجع به این که به نظر می رسد از همسرت خواستی تا با پسر جوان قرار بگذارد و او را بار دیگر به منزل تان بکشاند به همین خاطر هم پسرجوان جهت دومین بار فرار کرد، پاسخ داد: نه من چنین تصمیمی نداشتم. من در ان لحظه غیرتی شده است بودم و می خواستم او را ادب کنم .

بنا به این گزارش، در آخر جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

واژه های کلیدی: بیمارستان | پرتاب چاقو | خیابان | برخورد | انتقال |