سنگرم را خالی نگذارید، لباس رزم مرا به تن کنید و اسلحه‌ام را به سوی دشمن های نشانه گیرید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترتگروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ حشمت الله قدیریان در سال ۱۳۴۴ در آران به دنیا آمد و به علت مسائل معیشتی، دوران کودکی را با کمک به پدر (کشاورزی) و مادر (قالیبافی) گذراند.

با شروع جنگ تحمیلی، او نوجوانی کم سن بود ولی علاقه او در خدمت کردن به مملکتش باعث شد که اوّلین بار در سنّ شانزده سالگی داوطلبانه به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام شود.

عبارات مهم : اسلحه – اسلام
پس از دو ماه دوباره جهت آزادی شهر خرمشهر، در عملیات بیت المقدس شرکت نمود که در همین عملیات از ناحیه زانوی پای راست و دست چپ مجروح شد.

بعد از بهبودی نسبی، در کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان مشغول کار شد. ولی بعد از مدتی جهت پیوستن به رزمندگان اسلام دوباره عازم میادین نبرد شد و در طول چندین سال حضور خود در جبهه های جنگ، در چندین عملیات علیه متجاوزین شرکت نمود.

آن سفر کرده در تاریخ ۲۵/ ۲/ ۱۳۶۷ در منطقه حلبچه به شهادت رسید.

اکنون که صدامیان (عراق) به خیال خود می خواهند با شکست ایران، اسلام را شکست بدهند من با کمال افتخار به جبهه نبرد اعزام می شوم.

چنانچه در این نبرد اسلامی شهید شدم، هیچ کس برایم گریه نکند و برایم جامه سیاه به تن ننماید؛ چون که این شهادت افتخار دارد.

پدر و مادر عزیزم؛ اگر جهت شما فرزند خوبی نبودم، مرا حلال کنید و از خداوند برایم طلب مغفرت کنید.

برادرم؛ سنگرم را خالی نگذارید. لباس رزم مرا به تن کنید و اسلحه ام را به سوی دشمن های نشانه گیرید.

خواهران عزیزم؛ غم مدارید که برادرتان شهید شده است است و بر این شهادت افتخار کنید.حجاب شما از خون من بالاتر است.

سلام بر تو ای همسرم که جهت رضای خدا، مانع از جهاد من در راه خدا نشدید. درود خدا بر شما که این قدر دلیری و شهامت دارید. از فرزندم رسول به خوبی مواظبت کن که امید من هست. او را با اخلاقی نیکو و رفتاری پسندیده بزرگ نموده و به اجتماع تحویل دهید. افتخار کن که همسرت در راه خدا قدم گذاشته و در صف مجاهدان فی سبیل الله قرار دارد، رفتن من به جبهه خدایی بود. چون جبهه دانشگاهی است انسان ساز و مهربانی ها را به همدیگر زیادتر می نماید.

روحش شاد و یادش گرامی

انتهای پیام/