اطلاعیه سایت
تحت تأثیر این موج جدید فکری، از آغاز سده شانزدهم، شاهد پیشگوییهای مکرر و پیاپی رهبران فرقهی کابالا درباره “آخرالزمان” و ظهور عیسی مسیح (علیهالسلام) هستیم (دقیقاً همان چیزی که در برهه کنونی شاهد آن هستیم).
در سالهای نخستین سدهی شانزدهم، کابالیست هایی چون “اشر لملین” (Asher Lemlein) و “جوزف دلارینا” و سر انجام “دن اسحاق آبرابانل”، اندیشه پرداز بزرگ زرسالار یهودی، پیشگویی خود را درباره ظهور قریبالوقوع مسیح (علیهالسلام) اعلام میکردند.
۳) ربی اسحاق لوریاIsaac ben Solomon Luria) ۱۵۳۴-۱۵۷۲)
کابالا و مسیح گرایی + ارتباط کابالا با مسحیت
کابالا و مسیح گرایی + ارتباط کابالا با مسحیت
از نیمهی دوم قرن پانزدهم میلادی، عقاید کابالا توسط یهودیان و مارانو ها (یهودیان بهظاهر مسیحی شده) در میان مسیحیان رواج یافت. کابالیست های یهودی به تدوین برخی رسالههای کابالی منطبق با زبان و فرهنگ مسیحیان دست زدند؛ و این رسالهها در ایتالیا بهویژه در کانونهای فرهنگی فلورانس بسیار مؤثر افتاد. به نوشته دایرةالمعارف یهود، “محافل فرهنگی رنسانس عمیقاً باور کردند که رازهای مسیحیت را میتوان از طریق کابالا شناخت”. (judaica, vol.۱۰, P.۶۴۳)
اینگونه بود که مکتب کابالا، به یک نیروی متنفذ سیاسی در میان اروپائیان تبدیل شد که بر آرمانهای مسیحایی جدید دامن میزد و طلوع قریبالوقوع دولت جهانی اروپایی را نوید میداد. به تأثیر از این موج، بسیاری از متفکرین اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید آرمانهای ظهور مسیح (علیهالسلام) را با مفاهیم راز آمیز و جادو گرایی شناخت.
حال به معرفی چند شخصیت مهم فکری رنسانس و نیز آثار آنان میپردازیم:
۱) کنت جیووانی پیکو دلا میراندولا (۱۴۶۳-۱۴۹۴ م.)
از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس، بهعنوان “پدر کابالیسم مسیحی” شناخته میشود. افکار او به شدّت متأثر از استادان و دوستان یهودی خود است. از میان دوستان و استادان او میتوان به این افراد اشاره کرد: یوحنان اَلِمانو، فلاویوس میتریداش و الیا دلمریگو.
عبری شناس نامدار دربار فردریک سوم، در ترویج کابالا در محافل فرهنگی مسیحیان نقش برجستهای داشت. او در سال ۱۴۹۰ میلادی در ایتالیا با پیکو دیدار نمود و تحت تأثیر او به کابالا علاقهمند شد. او کتابهای “دربارهی نامهای سحرآمیز” (۱۴۹۴.م) و “درباره علم کابالا” (۱۵۱۷.م) را درزمینه کابالا به رشتهی تحریر درآورد.
تحت تأثیر این موج جدید فکری، از آغاز سده شانزدهم، شاهد پیشگوییهای مکرر و پیاپی رهبران فرقهی کابالا درباره “آخرالزمان” و ظهور عیسی مسیح (علیهالسلام) هستیم (دقیقاً همان چیزی که در برهه کنونی شاهد آن هستیم).
در سالهای نخستین سدهی شانزدهم، کابالیست هایی چون “اشر لملین” (Asher Lemlein) و “جوزف دلارینا” و سر انجام “دن اسحاق آبرابانل”، اندیشه پرداز بزرگ زرسالار یهودی، پیشگویی خود را درباره ظهور قریبالوقوع مسیح (علیهالسلام) اعلام میکردند.
۳) ربی اسحاق لوریاIsaac ben Solomon Luria) ۱۵۳۴-۱۵۷۲)
اسحاق بن سلیمان لوریا از یک خاندان سرشناس یهودی بود که شاخههای آن در بسیاری از کشورهای اروپایی و اسلامی حضور داشتند. اندیشههای لوریا در کنار کتاب ظُهَر، یکی از دو منبع اصلی کابالا به شمار میرود.
هستیشناسی جدید کابالا و ترسیم جهان بهصورت “عین صوف” بهوسیلهی اسحاق لوریاشکل گرفت. اندیشهی اسارت “زمزم” (ZamZam) (اخگر الهی) به دست “سیترا اهرا” (Sitra Ahra) (نیروهای شیطانی) که بر سرزمین “کلیپت” (Kelli Pot) (خلافت: منظور همان ممالک اسلامی است) حکم میرانند در این مفهوم تبلور یافت.
از زمان “ربی اسحاق لوریا” تاکنون، کابالیسم به شکلی آشکار به ایدئولوژی جنگ با جهان اسلام بدل گردیده و “شیطان شناسی” یکی از اشتغالات فکری دائم رهبران کابالا شده و رسالههای متعدد در این زمینه انتشاریافته است.
از دیگر کابالیست های مشهوری که در ماجرای رنسانس نقشی اساسی داشتند میتوان به کسانی چون “هاینریش کورنلیوس آگریپا” (Heinrich Cornelius Agrippa)، “فلیپوس فن هوهنهایم” (Philippus Aureolus von Hohenheim) آلمانی تبار با نام لاتین پاراسلسوس، “میشل نوتردامی” (Michel de Nostedam) مشهور به نوسترداموس و “گیوم پستل” (Guillaume Postel) اشاره نمود.
کابالا و مسیح گرایی + ارتباط کابالا با مسحیت