• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    آیات و ترجمه قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است و اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.

    دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی هست. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. جهت آگاهی و فهم بهتر و زیاد آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را جهت شما آماده می‌کنیم.

    اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه هست. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پرده‌ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می‌کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.

    امام صادق علیه السلام هم فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روز‌های جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آن‌ها حسابرسی نمی‌کند، بدانید در آن آیات محکمی هست؛ بعد آن را فرو نگذارید، لیکن آن‌ها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می‌دهند.

    دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۱۷۵﴾

    و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آن گاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵)

    وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾

    آیات و ترجمه قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است و اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.

    و اگر مى‏ خواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مى ‏برديم ولی او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله‏ ور شوى زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند بعد اين داستان را [براى آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند (۱۷۶)

    سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ ﴿۱۷۷﴾

    چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مى ‏نمودند (۱۷۷)

    مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴿۱۷۸﴾

    هر كه را خدا هدايت كند او راه ‏يافته است و كسانى را كه گمراه نمايد آنان خود زيانكارانند (۱۷۸)

    دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    تفسير

    در این آیات اشاره به یکى دیگر از داستان هاى بنى اسرائیل شده است است که یک الگو و نمونه، براى همه کسانى که داراى چنین صفاتى هستند محسوب مى شود.

    همانطور که در لا به لاى تفسیر آیات خواهیم خواند، مفسران احتمالات متعددى راجع به کسى که این آیات اطراف او سخن مى گوید داده اند، ولى بدون شک مفهوم آیه همانند سایر آیاتى که در شرایط خاصى نازل مى گردد، کلى و همگانى و عمومى است.

    در آیه نخست روى سخن را به پیامبر کرده، مى گوید: (داستان آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولى آخر از آن‌ها خارج شد و گرفتار وسوسه هاى شیطان گشت و از گمراهان گردید، براى آن‌ها بخوان) (واتل علیهم نبا الذى آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین).

    آیات و ترجمه قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است و اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.

    این آیه به روشنى اشاره به داستان کسى مى کند که نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آیات و علوم الهى گشته، سپس از این مسیر گام بیرون نهاده، به همین جهت شیطان به وسوسه او پرداخته و سرانجام کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شده است است.

    تعبیر (انسلخ) که از ماده (انسلاخ) و در اصل به معنى از پوست بیرون آمدن هست، نشان مى دهد که آیات و علوم الهى در شروع چنان به او احاطه داشت که همچون پوست تن او شده است بود، ولی ناگهان از این پوست بیرون آمد و با یک چرخش تند، مسیر خود را به کلى عوض کردن داد!

    از تعبیر (فاتبعه الشیطان) چنین استفاده مى شود که در شروع شیطان تقریبا از او قطع امید کرده بود، به چه دلیل که او کاملا در مسیر حق قرار داشت، ولی بعد از انحراف مزبور، شیطان به سرعت او را تعقیب کرد و به او رسید و بر سر راهش نشست و به وسوسه گرى پرداخت، و آخر او را در صف گمراهان و شقاوتمندان قرار داد.

    آیه بعد این عنوان را چنین تکمیل مى کند که (اگر مى خواستیم، مى توانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار نگاه داریم و به وسیله آن آیات و علوم، مقام والا بدهیم) (و لو شئنا لرفعناه بها).

    دنیاپرستانی که در قرآن به سگ هار تشبیه شده‌اند

    ولى مسلم است که نگاهدارى اجبارى افراد در مسیر حق با سنت پروردگار که سنت اختیار و آزادى اراده هست، سازگار نیست و نشانه شخصیت و عظمت کسى نخواهد بود، لذا بلافاصله اضافه مى کند:

    ما او را به اختیارش واگذاردیم و او به جاى اینکه با استفاده از علوم و دانش خویش هر روز مقام بالاترى را بپیماید (به پستى گرائید و بر اثر پیروى از هوى و هوس مراحل سقوط را طى کرد) (و لکنه اخلد الى الارض و اتبع هواه).

    (اخلد) از ماده (اخلاد) به معنى سکونت دائمى در یک جا اختیار کردن هست، بنابراین (اخلد الى الارض) یعنى براى هر لحظه به زمین چسبید که در اینجا کنایه از دنیا ماده و زرق و برق و لذات نامشروع زندگى مادى است.

    سپس این شخص را تشبیه به سگى مى کند که هر لحظه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون آورده، مى گوید: (او همانند سگ است که اگر به او حمله کنى دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنین است) (فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث).

    او بر اثر شدت هواپرستى و چسبیدن به لذات دنیا ماده، یک حال عطش نامحدود و آخر ناپذیر به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستى مى رود، نه به خاطر نیاز و نیاز بلکه به شکل بیمار گونه اى همچون یک سگ هار که بر اثر بیمارى هارى حالت عطش کاذب به او دست مى دهد و در هیچ حال سیراب نمى شود این همان حالت دنیاپرستان و هواپرستان دون همت است که هر قدر بیاندوزند باز هم احساس سیرى نمى کنند.

    سپس اضافه مى کند که این مثل مخصوص به این شخص معین نیست؛ بلکه مثالى است براى همه جمعیت هایى که آیات خدا را تکذیب کنند (ذلک مثل القوم الذین کذبوا بایاتنا).

    (این داستان‌ها را براى آن‌ها بازگو کن، شاید راجع به آن بیندیشند و مسیر صحیحى را پیدا کنند) (فاقصص القصص لعلهم یتفکرون).

    همان گونه که ملاحظه کردید آیات فوق نامى از کسى نبرده بلکه سخن از یک عالم و دانشمند مى گوید که نخست در مسیر حق بود، آنچنان که هیچکس فکر نمى کرد روزى منحرف شود، ولی آخر دنیا پرستى و پیروى از هواى نفس چنان به سقوطش ‍ کشانید که در صف گمراهان و پیروان شیطان قرار گرفت.

    ولى از بسیارى از روایات و کلمات مفسران استفاده مى شود که منظور از این شخص مردى به نام (بلعم باعورا) بوده است که در عصر موسى (علیه السلام) زندگى مى کرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائیل محسوب مى شد، و حتى موسى (علیه السلام) از وجود او به عنوان یک مبلغ نیرومند استفاده مى کرد، و کارش در این راه آنقدر بالا گرفت که دعایش در پیشگاه خدا به اجابت مى رسید، ولى بر اثر میل به فرعون و وعد و وعیدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد، تا آنجا که در صف مخالفان موسى (علیه السلام) قرار گرفت.

    اما بعضى احتمال داده اند این شخص (امیة بن ابى الصلت) همان شاعر معروف وقت جاهلیت است که نخست بر اثر آگاهى از کتب آسمانى پیشین در انتظار ظهور آخرین پیامبر بود، ولى کم کم به این فکر فرو رفت که ممکن است پیامبر خودش ‍ باشد و به همین علت بعد از بعثت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) نسبت به او حسد ورزید و بناى مخالفت را گذاشت؛ و یا اینکه منظور (ابو عامر) راهب معروف است که در وقت جاهلیت، مردم را نوید به ظهور پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) مى داد، ولی بعد از ظهور پیامبر، راه مخالفت را پیش گرفت البته هر دو احتمال بسیار بعید به نظر مى رسد.

    زیرا جمله (واتل) و کلمه (نبا) و جمله (فاقصص القصص) نشان مى دهد که این جریان مربوط به افراد معاصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) نبوده بلکه از سرگذشت اقوام پیشین هست، به علاوه سوره اعراف از سوره هایى است که در مکه نازل شده است و داستان (ابو عامر)، (راهب) و (امیة بن صلت) مربوط به (مدینه) است.

    ولى از آنجا که افرادى همانند (بلعم) در عصر و وقت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) همانند (ابو عامر) و (امیة بن ابى الصلت) وجود داشته اند، مفهوم آیات بر آن‌ها تطبیق شده است هست، همانگونه که بر افراد مشابه او در هر عصر و وقت نیز منطبق خواهد شد وگرنه اصل داستان مربوط به غیر (بلعم) نیست.

    در تفسیر (المنار) از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) چنین نقل شده است که مثل بلعم بن باعورا در بنى اسرائیل همانند امیة بن ابى الصلت در این امت است.

    همچنین از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: الاصل فى ذلک بلعم، ثم ضربه الله به عنوان نمونه لکل مؤ ثر هواه على هدى الله من اهل القبلة: یعنى اصل آیه راجع به بلعم هست، سپس خداوند آن را به عنوان یک مثال راجع به کسانى که هوا پرستى را بر خدا پرستى و هدایت الهى در این امت مقدم بشمرند، بیان کرده.

    اصولا کمتر خطرى در جوامع انسانى به اندازه خطر دانشمندانى است که علم و دانش خود را در اختیار فراعنه و جباران عصر خود قرار مى دهند و در اثر هواپرستى و میل به زرق و برق دنیا ماده (و اخلاد الى الارض) همه سرمایه هاى فکرى خود را در اختیار طاغوت‌ها مى گذارند، و آن‌ها نیز براى تحمیق مردم عوام از وجود اینگونه افراد حداکثر استفاده را مى کنند.

    این عنوان تخصیص داده شده است به وقت موسى (علیه السلام) یا سایر پیامبران نداشته، بعد از عصر پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و تا به امروز نیز ادامه دارد که (بلعم باعوراها) و (بو راهب ها) و (امیة بن ابى الصلتها) علم و دانش و نفوذ اجتماعى خود را در برابر درهم و دینار یا مقام و یا به خاطر انگیزه حسد در اختیار گروههاى منافق و دشمن های حق و فراعنه و بنى امیه‌ها و بنى عباس‌ها و طاغوت‌ها داده و مى دهند.

    این گروه از دانشمندان نشانه هایى دارند که در آیات فوق بیان شده است و به وسیله آن مى توان آن‌ها را شناخت، آن‌ها هواپرستانى هستند که خداى خود را فراموش کرده اند، آن‌ها همت هائى پست دارند که به جاى توجه به شخصیت برتر و مقام والا در پیشگاه خدا و خلق خدا به پستى مى گرایند، و به خاطر همین دون همتى همه چیز خود را از دست مى دهند، آن‌ها تحت وسوسه هاى شدید شیطان قرار دارند و به آسانى قابل خرید و فروشند آن‌ها همانند سگهاى بیمارى هستند که هرگز سیراب نمى گردند و روى این جهات مسیر حق را رها کرده، در بیراهه‌ها سرگردان مى شوند و پیشواى گمراهانند باید این گونه افراد را شناخت و به شدت از آن‌ها برحذر بود.

    دو آیه بعد در واقع یک نتیجه کلى و عمومى از سرگذشت (بلعم) و علماى دنیا پرست گرفته، نخست مى گوید: (چه بد مثلى دارند آن‌ها که آیات ما را انکار کردند و چه بد سرانجام و سرنوشتى در انتظار آن‌ها است) (ساء به عنوان نمونه القوم الذین کذبوا بایاتنا).

    ولى آن‌ها به ما ظلم و ستم نمى کردند، بلکه (بر خویشتن ستم روا مى داشتند) (و انفسهم کانوا یظلمون).

    چه ستمى از این بالاتر که سرمایه هاى معنوى علوم و دانشهاى خویش را که مى تواند باعث سربلندى خود آن‌ها و جامعه هایشان گردد در اختیار صاحبان (زر) و (زور) مى گذارند و به بهاى ناچیز مى فروشند و آخر خود و جامه اى را به سقوط مى کشانند.

    اما به هوش باشید که رهایى از اینگونه لغزش‌ها و دامهاى شیطانى، بى توفیق و هدایت الهى ممکن نیست، و دام بسیار سخت هست، مگر یار شود لطف خدا (آنکس را که خدا هدایت کند و توفیق را رفیق راهش سازد، هدایت یافته واقعى او است) (من یهد الله فهو المهتدى).

    (آنکس را که خداوند بر اثر اعمالش به حال خود رها سازد یا وسائل پیروزى و موفقیت را در برابر وسوسه هاى شیطانى از او بگیرد، زیانکار واقعى او است) (و من یضلل فاولئک هم الخاسرون).

    بار‌ها گفته ایم که (هدایت) و (اضلال) الهى نه جنبه اجبارى دارد و نه بى علت و بى حساب هست، منظور از این دو فراهم ساختن زمینه هاى هدایت، و یاباز گرفتن اینگونه زمینه‌ها هست، آن هم به خاطر اعمال نیک و بدى که انسان قبلا انجام داده هست، و در هر حال تصمیم نهائى با خود انسان هست، بنابراین آیه فوق با آیات گذشته که اصل آزادى اراده را تایید مى کرد کاملا انطباق دارد و منافاتى در میان آن‌ها نیست.

    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: اسرائیل | استفاده | پیامبران | پیامبر | داستان | شیطان | اسلام | پیامبر | داستان | خداوند

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتب نثر زبان اصلی
  • خرید کتاب اقتصاد سنجی زبان اصلی
  • منابع اورجینال نرم افزار ماکرومدیا
  • منابع اورجینال فنگ شویی
  • کتب عکس زبان اصلی
  • دانلود فایل های زبان اصلی متغیر مختلط
  • هاردکپی کتاب های سونا
  • منابع اورجینال پزشکی طبیعی
  • دانلود منابع مرجع داروشناسی و سم شناسی
  • خرید کتاب آسیب شناسی زبان اصلی
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>