اطلاعیه سایت
فیلم«سه رخ» جعفر پناهی زیر پوست بازی های سیاسی، جایزه عالی ترین فیلمنامه جشنواره کن را گرفت.
بیشتر توجهات به فیلم «سه رخ» از حضور نداشتن پناهی در جشنواره و پروپاگاندای عظیمی که از سوی جشنواره و محافل خارجی جهت حضورنداشتن او اتفاق افتاد، منشاء گرفت و کمتر متوجه خود فیلم بود. چنانچه منتقد وب سایت BBC در این باره نوشت:
«… شرایط جعفر پناهی در ایران، ممنوعیت فیلمسازی و ممنوع الخروجی، او را در یک موقعیت استثنایی قرار داده که می تواند توجه جشنوارهها و رسانهها را به خود جلب کند؛ موقعیتی که افسوس هر سینمادوستی را در هر کجای جهان- به حق- برمیانگیزد و در کنار آن البته پناهی هم خودآگاه از آن سود میجوید…»
در واقع این همان برداشتی است که نشان می دهد، جشنواره کن به آنچه توجه ندارد، توانایی های هنری و سینمایی یک فیلم هست. چنانچه تیری فرمو یکی از مسئولان این جشنواره چند سال پیش اعلام کرد که تمام فیلم های جعفر پناهی در این جشنواره پذیرفته خواهند شد و وی جهت هر لحظه داور تمامی جشنواره های دنیا هست. این سخنان به این مفهوم است که مهم نیست پناهی چه فیلمی بسازد، چگونه بسازد و چه از آب دربیاورد. مهم این است که او پناهی هست؛ مقامی که حتی اساتید تاریخ سینما مانند جان فورد و آلفرد هیچکاک و چارلی چاپلین نیز از آن بی بهره بوده اند.»
جعفر پناهی به چه چیز میخندد؟
در یاداشت دیگر، مهدی مافی در این رابطه می نویسد: «رابطه خوب کن و پناهی با همان فیلم اولش شروع شد. او سال ۱۹۹۵ با «بادکنک سفید»، به جشنواره فرانسوی ها رفت. اثری که توانست «دوربین طلایی» را از آن خود کند و دو سال قبل از نخل طلای عباس کیارستمی جهت فیلم «طعم گیلاس»، سینمای جشنوارهای کشور عزیزمان ایران را به نخستین جایزه مهمش در کن برساند. البته نمیتوان در موفقیت فیلم نخست پناهی، از نقش کیارستمی هم غافل ماند. خالق سه گانه کوکر، فیلمنامه نویس «بادکنک سفید» بود. پناهی با دو فیلم بعدیش به لوکارنو و ونیز رفت تا آن که همکاری مجدد با کارگردان «کپی برابر اصل» در «طلای سرخ» اثرش را به بخش نوعی نگاه فستیوال فرستاد و در روز نهایی هم با بردن جایزه مهم این بخش به کشور عزیزمان ایران برگشت.
پناهی در ۹ سالی که از سال ۸۸ و اتفاقات منجر به دستور عدم فیلمسازی او، می گذرد ۴ فیلم سینمایی دیگر ساخت. اثر اول او در این مقطع، «این فیلم نیست» بود که ادعا می شود به وسیله یک کیک تولد، به شکل مخفیانه از مرز رد شده است و به فرانسه رسیده! در آن سال جایزه «کالسکه طلایی» به صورت غیابی به وی اهدا شد. «پرده» و «تاکسی» دو فیلم بعدی پناهی در مدت ممنوعیت فیلمسازیش، به برلین رفت که به ترتیب خرس نقره ای عالی ترین فیلمنامه و خرس طلایی عالی ترین فیلم را بردند. «سه رخ» ساخته تازه اوست که در هفتاد و یکمین دوره جشنواره کن حاضر بود و در اختتامیه، به صورت یکسان جایزه عالی ترین فیلمنامه را برد.
علاقه کن به پناهی فقط به اکران و جایزه دادن به آثار او خلاصه نمی شود بلکه مسئولان جشنواره سال ۲۰۱۰ او را به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران گزینش کردند که به علت ممنوعیت خروج وی از کشور نتوانست در این مناسبت حاضر شود و برگزارکنندگان به صورت نمادین صندلی وی را خالی گذاشتند. از سوی دیگر در چندین دوره هم فیلمسازان شرکت کننده در فستیوال جایش را خالی کرده و در حمایت از او طومار، نامه و بیانیه امضا کرده اند یا مثل ژولیت بینوش نام وی را هنگام دریافت جایزه برده اند. او نه تنها با هر فیلمش -فارغ از خوب یا بد بودن کیفیت اثر- توانسته جوایز مهم بین المللی را ببرد بلکه توجهات زیادی را هم به خود جلب کرده. به نظر می رسد دوره ممنوعیت جهت پناهی کاملا خوش یمن بوده است.»
فیلم«سه رخ» جعفر پناهی زیر پوست بازی های سیاسی، جایزه عالی ترین فیلمنامه جشنواره کن را گرفت.
سعید مستغاثی در ادامه یاداشتش می نویسد: «اما منتقد BBC راجع به فیلم پناهی یعنی «سه رخ» نوشت:
«… هرچند «سه رخ» از فیلم بسیار ضعیف «تاکسی» (فیلم دیگرپناهی که چند سال پیش جایزه اول جشنواره برلین را دریافت کرد!) ، به مراتب شستهرفتهتر و از نظر بصری کارشدهتر است ولی مسئله تمامی فیلم های اخیر پناهی را هم دارد: تلاش جهت واقعینمایاندن صحنه و روایت که در نهایت مستند غیرطبیعی و تقلبی را شکل میدهد که باورپذیر نیست و نمیتواند تماشاگرش را درگیر فضا و موقعیت صحنه کند…»
فیلم ماجرای ۳ زن را روایت میکند که یا هنرپیشه بوده اند یا هستند و یا می خواهند بشوند و هر ۳ درگیر مشکلاتی هستند ولی شروع فیلم اساسا به قول یکی دیگر از منتقدان یک “گاف ابلهانه” محسوب می شود. چراکه فیلم با ویدئوی خودکشی یکی از آن ۳ تن شکل می گیرد که گویا به وسیله خودش ارسال شده است است.
قریب به اتفاق منتقدان و حاضران در جشنواره، فیلم «3 رخ» را تقلیدی از آثار کیارستمی خواندند، گویا پناهی هنوز نتوانسته چارچوبی به نام سینمای مستقل را بشناسد و همچنان در زیر سایه عباس کیارستمی فیلم می سازد، چنانچه بعضی نقدهایی که حتی در دفاع از فیلم او نوشته شده، آن را «حضور شبح کیارستمی بر پرده جشنواره کن» خواندند.
استیو پاند، منتقد معروف دیگر، فیلم را پر از لحظات اضافی می داند که به انبوهی از دیالوگ ها و حرف های تکراری میان خود پناهی و بازیگر مهم فیلم ختم می شود و بعد از آن کلی اتفاقات بی ربط می افتد که بیش از آنکه یک قصه یا روایت باشند، به مشتی شعارهای کهنه در یک تجربه آماتوری سوپرهشت شبیه هستند؛ از نمایش یک گاو نر نیرومند گرفته (مثلا به استعاره جامعه مردسالار!) تا قضیه یک هنرپیشه فیلمفارسی که ممنوع الکار است (یعنی همدردی با ممنوع الکارها؟!) تا خانواده ای ظاهرا سنتی که به دخترشان اجازه هنرپیشه شدن نداده اند (سوژه ای که از نخستین فیلم تاریخ این سینما در سال ۱۳۱۱ یعنی «حاجی آقا آکتور سینما» در سینمای کشور عزیزمان ایران تکرار شده) و تا مراسم ختنه سوران پسر فرزند ای که قرار است خاک کردن ماحصل این مراسم به عنوان «پوست مقدس»، تعیین کننده آینده وی باشد. (ماجرایی که در فیلمفارسی «درشکه چی» مربوط به ۴۰ سال پیش نیز تکرار شده است بود)
و نقطه اوج فیلم و احتمالا قله سینمای جعفر پناهی در آخر فیلم اتفاق می افتد که خود ایشان به عنوان ناظر زورکی همه این صحنه ها، همان «پوست مقدس» که به وی سپرده شده است تا در پایتخت کشور عزیزمان ایران و محوطه دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران خاک کند و باعث شود آینده صاحب آن را به نقطه مطلوبی برساند را در منزل همان هنرپیشه فیلمفارسی دفن می کند تا به عنوان نمونه چنان زنانی آینده نسل بعد را تعیین کنند.
جعفر پناهی به چه چیز میخندد؟
تیم گریسون منتقد معروف مجله دیلی اسکرین راجع به فیلم «سه رخ» نوشته:
«…فیلم روی تغییرات اتفاقی می چرخد… «3 رخ» می تواند بعضی مواقع مثل یک احمق خیالباف بدون کمترین حرکت به جلو، حسی را ایجاد کند ولی این متانت مقداری از آن تسلیم مالیخولیایی پناهی را جهت خودش و سرزمینش برعکس نشان می دهد…»
انتهای پیام/
فیلم«سه رخ» جعفر پناهی زیر پوست بازی های سیاسی، جایزه عالی ترین فیلمنامه جشنواره کن را گرفت.
واژه های کلیدی: جشنواره فیلم | عباس کیارستمی | سینماگران | سینمایی | جشنواره | کیارستمی | فیلمنامه | سینمای | دریافت | ایرانی | هنرپیشه