در درون شورایی که اعراب جهت مقابله با کشور عزیزمان ایران تشکیل داده اند، چه می گذرد؟ / آیا شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است؟

عبارات مهم : شورای همکاری خلیج فارس – عربستان سعودی

به گزارش انتخاب، این شورا چندین بار گرفتار رویدادهای داخلی شد و سران بعضی کشورهای عضو آن از حضور در بعضی نشست های سران به دلایل سیاسی یا مسائل جسمی خودداری کردند ولی این نشست ها به طور تقریباً منظم برگزار شد هر چند اغلب اوقات، جنبه تشریفاتی داشت. آنچه قطعی به نظر می رسد این است که طوفان کنونی ایجاد شده است به دست عربستان سعودی، متفاوت از همه چالش های قبلی و خطرناک تر و عمیق تر و گسترده تر از آنها است.

آیا شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است؟ ، در درون شورایی که

این اقدام عربستان، نوعی جبهه بندی بی سابقه ایجاد کرد که شورای همکاری را به دو گروه تقسیم کرد: گروهی با حضور عربستان سعودی و امارات و بحرین، و گروه دیگر با حضور قطر و سلطان نشین عمان و کویت. خطر کنونی که شورای همکاری با آن مواجه هست، مناسبت عجیبی نیست. این خطر همواره وجود داشته است ولی به علت خویشتنداری و پایبندی عمیق به آینده مشترک، منافع عالی بر ملاحظات فردی هر کشور ترجیح داده شد. ولی این منطق در سال های اخیر به میزان زیادی رنگ باخته است به خاص با عوض کردن سران کشورها و درگذشت پدرانی که بنیانگذاران (شورای همکاری) بودند.

می توان گفت حاکمان کنونی کویت و سلطان نشین عمان تنها حاکمانی هستند که نقشی مستقیم در تأسیس شورای همکاری داشته اند. این شورا بر اساس طرح پیشنهادی کویت تأسیس شد که شاخصه های آن را ترسیم کرد و بقیه حاکمان آن را تصویب کردند. می توان گفت شورای همکاری تنها ائتلاف عربی بود که توانست این همه مدت سرپا بماند هر چند به تدریج به ابزاری در دست «برادر بزرگ تر» تبدیل شد. این ساختار صوری، به عنوان نماد ائتلاف رژیم های خلیج [فارس] باقی ماند که نظام سیاسی خاص خود را داشت و طی چندین دهه، بازوهای اجرایی با تأثیر محدود ایجاد کرد که مهم ترین آن نیروی سپر جزیره بود که زیر پرچم عربستان سعودی باقی ماند و با گذشت زمان، نقش خود را از دست داد.

القدس العربی نوشت: بعد از تصمیم عربستان سعودی به محاصره کردن قطر که یکی از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج [فارس] هست، این شورا با آینده مبهمی رو

ورود نیروهای سپر جزیره به منامه، به علل متفاوت تأثیر منفی بر امنیت و ثبات و روابط بین ملت ها و حکام برجا گذاشت. نخست این که، ائتلاف نظامی خلیجی قرار بود به دفاع از کشورهای عضو شورای همکاری هنگامی که هدف تجاوز خارجی قرار گیرند تخصیص داده شده است داشته باشد. در حالی که در بحرین از این ائتلاف نظامی جهت سرکوب انقلاب مردمی مسالمت آمیز استفاده شد که نیازی به مداخله نظامی نداشت.

به این ترتیب نخستین تخلف از قوانین شورای همکاری و مبانی آن صورت گرفت. دوم این که، (این مداخله نظامی) سردرگمی عقیدتی بین ملت های منطقه ایجاد کرد و حامل این خبر جهت آنان بود که این ائتلاف نظامی ابزاری جهت محافظت از رژیم ها است نه ملت ها. سوم این که، نیروهای سپر جزیره که مقر آنها پایگاه حفر الباطن عربستان هست، در بحرین مداخله کردند ولی زمانی که نیروهای عراقی در دوره صدام حسین کویت را در سال ١٩٩٠ اشغال کردند، این نیروها هیچ حرکتی نکردند در حالی که پایگاه یاد شده است تا مرز کویت کمتر از ١٢٠ کیلومتر فاصله دارد. به جای این که از این نیروها جهت دفاع از حاکمیت کویت استفاده شود، عربستان سعودی نیروهای آمریکایی به فرماندهی آمریکا را به شروع جنگی دعوت کرد که پیامدهای آن تا به امروز بر منطقه سایه افکنده هست. چهارم این که، خودداری سلطان نشین عمان و قطر و کویت از همکاری در مداخله نظامی در بحرین خوشایند عربستان سعودی نبود که به همکاری آنها امید داشت. هر یک از این کشورها دلایل خود را جهت شرکت نکردن در این مداخله داشت.

به رغم روابط به ظاهر دوستانه با ریاض، نگرانی زیادی راجع به نیات عربستان سعودی وجود دارد به خاص که این کشور دارای اختلافات مرزی با همه کشورهای عضو شورای همکاری و دیگر کشورها هست. دولت های کشورهای عضو شورای همکاری می دانند ریاض چشمداشت های توسعه طلبانه دارد که شماری از واقعیت ها آن را نشان می دهد، از جمله: نخست، مناقشه چندین دهه ای به منظور سیطره بر واحه البریمی که با عمان و امارات یکسان هست. پرونده مرزهای عربستان با امارات در سال ٢٠٠٤ به شاهزاده نایف بن عبدالعزیز (که در آن وقت وزیر کشور بود) واگذار شد و امارات نیز این پرونده را به حمدان بن زاید آل نهیان معاون نخست وزیر و وزیر مشاور در امور خارجی خود واگذار کرد.

آیا شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است؟ ، در درون شورایی که

دو کشور در سال ١٩٧٤ توافقنامه ای در جده امضا کرده بودند که در آن بر چشم پوشی ریاض از مطالباتش راجع به واحه البریمی تصریح شده است بود. در مقابل، ابوظبی نیز از خور العیدید چشم پوشی کرد که شامل منطقه ای ساحلی به طول حدود ٢٥ کیلومتر می شود که غنی از نفت و گاز است و بین سرزمین های متعلق به ابوظبی و قطر قرار دارد. در گذشته عربستان سعودی گذرگاهی به خور العیدید نداشت بلکه مرزهای امارات و قطر به هم پیوسته بود. ولی اکنون با سیطره عربستان بر این منطقه، امارات و قطر مرز زمینی یکسان ندارند. در سال ٢٠١٠ بعد از آن که دو قایق اماراتی به سوی یک قایق عربستانی در خور العیدید تیراندازی و دو نفر از نیروهای گارد مرزی عربستان را بازداشت کردند، نزدیک بود روابط بین دو کشور قطع شود. تا به امروز هم دو کشور راجع به مرزهای دریایی خود به توافق نرسیده اند.

دوم، سیطره عربستان سعودی بر میدان نفتی الشیبه که در اختیار امارات بود. اختلاف مرزی بین عربستان و امارات در این زمینه به مسئله ترسیم مرز منابع نفتی مربوط می شود به طوری که عربستان بر بخش اعظم میدان الشیبه سیطره دارد در حالی که امارات با استناد به نقشه ها و مستندات رسمی، بر حق مالکیت خود بر این میدان تأکید می کند. بر اساس متن توافقنامه امضا شده است بین امارات و عربستان بر سر میدان الشیبه، امارات ادعا می کند ٨٠ درصد این میدان عظیم نفتی در خاک این کشور واقع شده است است و این کشور از حق توسعه این میدان و استفاده کامل از نفت آن برخوردار هست. میزان تولید نفت از این میدان نفتی اکنون نیم میلیون بشکه در روز هست. ولی عربستان کنترل کامل این میدان را به دست گرفت و زمانی که این میدان در سال ١٩٩٩ افتتاح شد، وزیر امور خارجه امارات از حضور در مراسم افتتاحیه خودداری کرد.

القدس العربی نوشت: بعد از تصمیم عربستان سعودی به محاصره کردن قطر که یکی از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج [فارس] هست، این شورا با آینده مبهمی رو

سوم، عربستان سعودی با بهره برداری از ضعف حکومت بحرین به علت ناآرامی های سیاسی مستمر در این کشور، بر حق خود جهت تعیین مرز با بحرین بر اساس منافع خود پافشاری می کند. در دهه ١٩٨٠ عربستان دو جزیره «البینه» واقع در گذرگاه دریایی بین دو کشور را در اختیار گرفت و در هیچ گزارش رسانه ای به این عنوان اشاره نشد. شهروندان بحرینی پیش از این آزادانه به این دو جزیره رفت و آمد داشتند ولی اکنون به علت سیطره عربستان بر این جزایر، آنها نمی توانند به آنجا بروند. عربستان همچنین حاضر نیست میدان نفتی «ابوسعفه» را در اختیار بحرین قرار دهد در حالی که بخش اعظم این میدان در قلمرو دریایی بحرین قرار دارد. عربستان از طریق شرکت نفتی آرامکو بر حفظ حق تولید نفت و صدور آن از این میدان اصرار دارد. تولید نفت این میدان هم اکنون ٣٢٠ هزار بشکه در روز هست. عربستان بر حفظ حاکمیت مطلق خود بر این میدان نفتی اصرار دارد.

چهارم، عربستان بر ادامه سیطره بر منطقه الخفجی کویت پافشاری می کند. اختلاف بین کویت و عربستان بر سر میدان نفتی الخفجی در سال ٢٠٠٩ زمانی شروع شد که عربستان سعودی قرارداد با شرکت نفتی «شورون تکساکو» را به مدت سی سال بدون هماهنگی با طرف کویتی تمدید کرد. پیش از این قراردادی پنجاه ساله با این شرکت در سال ١٩٥٩ امضا شده است بود که در سال ٢٠٠٩ تمدید شد. علت بحران این بود که طرف کویتی معتقد بود تمدید قرارداد با شرکت شورون بدون مشورت با کویت موجب می شود نفت استخراج شده است از این میدان، از طریق تأسیسات الخفجی عربستان صادر می شود نه از طریق بندر الزور در خاک کویت لیکن کویت در توافقنامه با شرکت شورن حضور ندارد و به نظرش اهمیت داده نمی شود.

آیا شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است؟ ، در درون شورایی که

در اوایل اکتبر ٢٠١٤ مقامات عربستان سعودی تصمیم گرفتند میدان نفتی دریایی الخفجی را که کویت و عربستان به طور یکسان از آن بهره برداری می کنند تعطیل کنند و منابع عربستانی این اقدام خود را به مسائل زیست محیطی ارتباط دادند. این بحران تا به امروز ادامه پیدا کرده است و در حالی که کویت در حال برنامه ریزی جهت ساخت پالایشگاه بزرگی در منطقه بود، این پروژه به علت سرسختی عربستان همچنان تعطیل مانده هست. علاوه بر این، ابهاماتی به علت روشن نشدن وضع جزایر «ام المرادم» و «کارو» وجود دارد که کویت خواستار ضمیمه شدن آنها به خاک خود است در حالی که عربستان حاکمیت یکسان با کویت بر این جزایر را خواستار هست.

پنجم، عربستان سعودی با عراق بر سر کنترل منطقه حائل اختلاف نظر دارد. در سال ١٩٢٢ بخش اعظم مرز بین دو کشور ترسیم شد و در همین چارچوب منطقه حائل شکل گرفت که هیچ طرف اجازه ندارد اقدام به ساخت تأسیسات نظامی یا تأسیسات دائمی در آن کند. سپس با نزدیک شدن جنگ اول خلیج فارس، عراق همه توافقنامه های امضا شده است با عربستان را در سال ١٩٦٨ لغو کرد [سال ١٩٩١ صحیح است.م] و عربستان نیز در پاسخ، همه توافقنامه های مرزی را که بر سر آنها با عراق گفتگو کرده بود در سال ١٩٩١ در شرکت ملل متحد به ثبت رساند. به این ترتیب ماهیت حقوقی منطقه حائل بین عربستان و عراق از بین رفت. عراقی ها می گویند عربستان بخش اعظم این منطقه را در کنترل خود دارد.

ششم، مرزهای عربستان و اردن نیز عاری از مسئله نیست. در سال ١٩٦٥ توافقنامه ای مرزی امضا شد که به موجب آن خط مرزی که در سال ١٩٢٥ در منطقه حداء ترسیم شده است بود تعدیل شد و خط مرزی تازه از ٢٥ کیلومتری جنوب بندر العقبه اردن شروع شد. به این ترتیب اردن منطقه ای به وسعت شش هزار کیلومتر مربع را در ساحل خلیج عقبه به دست آورد در حالی که عربستان مناطق دیگری را در غرب حوزه مهم دره السرحان به دست آورد که مساحت آن به هفت هزار کیلومتر مربع می رسد. هر چند این توافقنامه به اختلاف مرزی بین دو طرف آخر داد ولی این توافقنامه بعد از کشف نفت در مناطق واگذار شده است به عربستان با اعتراض اردن مواجه شد که می گوید خاک اردن بدون هیچ گونه بررسی و مطالعه در آن به عربستان واگذار شده است هست.

هفتم، اختلافات مرزی بین عربستان و یمن یکی از طولانی ترین و بااهمیت ترین و شدیدترین و پیچیده ترین مناقشات مرزی بین کشورهای عربی هست. در سال ١٩٣٤ طرف یمنی پیمان طائف را زیر فشار ناشی از شکست در جنگ که موجب از دست رفتن مشروعیت بین المللی یمن شد و باطل کننده پیمان های بین المللی بود، امضا کرد. بر اساس این پیمان، عربستان کنترل مناطق عسیر و نجران و جازان در جنوب خاک خود را به دست گرفت.

در سال ٢٠٠٠ علی عبدالله صالح مدیر جمهور وقت یمن با امضای توافقنامه ای با عربستان موافقت کرد که شامل تأکید مجدد بر مرزهایی بود که بر اساس پیمان طائف ترسیم شده است بود و این توافقنامه در حکم تأیید چشم پوشی یمن از سرزمین هایی بود که یمن از سال ١٩٣٤ تا سال ٢٠٠٠ خواستار آن شده است بود. یمن اکنون خواستار بازپس گیری این سرزمین ها است که ذخایر عظیم نفت و گاز به ارزش میلیاردها دلار را در دل خود دارد. یکی از اهدف حمله کنونی عربستان به یمن، تضمین دسترسی به گذرگاهی است که عربستان را به دریای عرب متصل کند، همان کاری که در خصوص منطقه مرزی بین امارات و قطر (برای دسترسی به آب های خلیج فارس) انجام داد. تا زمانی که این اختلافات ادامه دارد چگونه ممکن است منطقه خلیج [فارس] ثبات پیدا کند؟

واژه های کلیدی: شورای همکاری خلیج فارس | عربستان سعودی | نیروهای عراقی | کشورهای عربی | مداخله نظامی | میدان نفتی | عربستان | عربستانی | عربستان، | امارات | جزیره