اطلاعیه سایت
عرفان شکوهی گفت: پدرم شهرت طلب نبود و به قول خودش شعرای خراسانی شهرت طلب نیستند.
عرفان شکوهی فرزند مرحوم غلامرضا شکوهی پیشکسوت شعر آئینی در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ در خصوص پدرش گفت: پدرم چند ماهی مریض بود و بعد از عمل چشمی که داشت، به بیماری زونا مبتلا شد. علاوه بر این بیماری، کبدشان هم مسئله داشت. روزی که جهت تجلیل به پایتخت کشور عزیزمان ایران دعوت شدند، من و مادرم با او مخالفت کردیم. گفتیم با این شرایط صلاح نیست به پایتخت کشور عزیزمان ایران بیاید؛ ولی گفتند جوان ها از من درخواست کردند و نروم ناراحت می شوند.
وی ادامه داد: در پایتخت کشور عزیزمان ایران لحظهای که می درخواست کردند شعر بخوانند، پشت تریبون حالشان بد میشود و زیر بغلشان را میگیرند، خودشان را نگه میدارند ولی شعر را می خوانند. بعد از اتمام مراسم، در راه فرودگاه سکته میکنند؛ چون او را دیر به بیمارستان میرسانند، قلب احیا میشود ولی اکسیژن به مغز نمی رسد و بافت مغزی تا حد بسیار زیادی از بین می رود. درصد هوشیاری به زیر چهار میرسد و نهایتا در بیمارستان فوت میکنند.
شکوهی راجع به شاخصه اخلاقی پدر افزود: همه کسانی که شکوهی را می شناسند، می دانند که بسیار متواضع و فروتن بود. به جوانان در شعر بسیار کمک میکرد و از همه مهمتر شهرت طلب نبود؛ شاخصه که به قول خودش شعرای خراسانی دارند، این است که شهرت طلب نیستند. همه آنها فقط جهت دل خودشان شعر میگویند. میگفت اگر میخواستم به پایتخت کشور عزیزمان ایران بیایم زیاد از الان مشهور بودم؛ ولی اصلا دنبال این چیزها نبود.
پدرم شهرت طلب نبود ، روایت فرزند مرحوم غلامرضا شکوهی از دیدار پدرش با مقام معظم رهبری
وی در خصوص مضامینی که غلامرضا شکوهی راجع به آن شعر میگفت، اظهار داشت: پدرم تا دهه هفتاد زیاد شعرهای باعشق و عارفانه میگفت. یک شب حضرت زهرا (س) به خوابشان میآید، از او میخواهد به چه دلیل زبان و قلمی که داری را در رثای ما استفاده نمیکنی. پدر همان جا شعر معروف حدیث کسایشان را میگویند. از آنجا به بعد مسیر شعریشان عوض کردن میکند و جریانساز شعر آیینی میشوند. از میان مجموعههایی که چاپ کردند سه تا از مجموعهها با عنوان «آه آیینه»، «یک ساغر نگاه» و «صد پرده پرواز خاموش» در مباحث آیینی هست. یک کتابشان هم راجع به مباحث غیرآیینی است که «سرمه در چشم» غزل نام دارد.
شکوهی ادامه داد: پدر هر لحظه میگفت مقام معظم رهبری چهرهای نورانی دارند. دو سه باری پیش ایشان رفتند و از مقام معظم رهبری بسیار تعریف میکردند. ایشان را شخصیتی شعر دوست میدانستند. فردی که همواره اهالی شعر، هنر و فرهنگ را بسیار اکرام میکند. آخرین بار تابستان سال گذشته در خدمت رهبری بودند. بسیار از ایشان تعریف میکردند و شخص خود رهبر هم پدرم را بسیار دوست داشتند و از غزل های او بسیار تعریف میکردند.
وی با اشاره به خصوصیت پدرش در خانواده بیان کرد: پدرم بسیار متواضع بود. در عمر شصت و هشت سالهاش حتی یکبار پشت دستم نزد. یکبار صدایش را جهت من بلند نکرد. بیش از حد با خانواده و یا همسرش مهربان بود. هر لحظه میگفت این من نیستم که دنبال شعر میروم، این شعر است که دنبال من میآید. هیچ وقت تلاش نکرد به زور بگوید، شعر بگویید؛ چون معتقد بود شعر یک حالت درونی هست. حتی در مواقعی از جمله سرمیز نهار یا قبل از خواب به من بگوید، «عرفان برایم یک خودکار یا چیزی بیاور، می خواهم شعری بنویسم». معتقد بود درطی چند روز یک شعر کامل و پخته در میآید. آنچه از دل برآید، لاجرم بردل نشیند.
عبارات مهم : مقام معظم رهبری – بیمارستان فرزند غلامرضا شکوهی تصریح کرد: اگر شعرهای بابا را ببینید، در مییابید سرهم بندی شده است نیست؛ استخوان دار است و قوام دارد. هر لحظه میگفت من اصول شعر را به شما یاد میدهم ولی اینکه بنشینید شعر بگویید نه. میگفت ببینید حس و حالتان چیست. آن وقت با همان حس و حالت بیایید شعر بگویید.
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: مقام معظم رهبری | بیمارستان | فرزند | ایران | مجموعه | غلامرضا شکوهی | اخبار ادبیات | شعر غلامرضا شکوهی