اطلاعیه سایت
واکنش جنجالی مادرشوهر مهناز افشار به رد صلاحیتش+عکس
رد صلاحیتهای گسترده کاندیداهای نمایندگی مجلس و خبرگان ،نظیر رد صلاحیت سید حسن خمینی، باعث جنجال های فراوانی شده است . یکی ازین رد صلاحیت شدگان سوسن صفاوردی مادر شوهر مهناز افشار است.سوسن صفاوردي با انتشار نامه اي از رد صلاحيت خود از سوي شوراي نگهبان براي شرکت در انتخابات مجلس اعتراض کرد.
متن اعتراض سوسن صفاوردي، مادر همسر مهناز افشار به اين شرح است:
رهبر عزيزم
درود خدايم بر شما باد
“من يک ايراني مسلمانم که التزامم را دوازده عضو شوراي نگهبان به مسلخ استصوابي بردند که خدايم با هيچ يک از بندگانش نکرد.”
از زمانيکه در خيابانهاي بنبست تجريش و در سن ۱۸ سالگي تا نيمه شب به همراه بهترين دوستانم فرياد ميزديم “مردم چه وقت خواب است، برخيز انقلاب است” تا به امروز که در عنفوان ۵۳ سالگي هستم، روزي را به ياد ندارم که براي اعتلاي وطن و نجات بشريت و در دفاع از اسلام و آرمانهاي انقلاب اسلامي و ولايت به سر نکرده باشم.
آن هنگام که براي ادامه تحصيل به خارج از کشور رفتم نيز به همين تلاش سپري شد. دوربين الهي اگر امروز قابل نمايش بود، صحنههايي در آن قابل مشاهده بود که بنده در خيابانهاي اروپا تا ديوار چين، بعضاٌ در کنار خانواده و گاه به تنهايي براي قضا نشدن نمازم در ملاء عام به نماز ايستادم و براي رفع شبهه از هجمه تبليغات سوء بر عليه انقلاب و اسلام از لحظهاي غافل نماندم.
در حاليکه به کرات آقايان ملبس به هنگام حضور در مجامع رسمي بينالمللي به علت نگراني از امکان تعرض به خود و جايگاهشان، بدون لباس روحانيت تردد ميکردند، من در همان مجامع همانند يکي از هزاران زن محجبه در اروپا، با تحمل خشونت و هر تعرضي با افتخار سر را به بالا ميگرفتم و باز نيز از هيچ لحظهاي براي رساندن پيام اسلام و انقلاب اسلامي فروگذار نبودم و رفع شبهه و سياهنمايي از آرمانهاي اسلام و انقلاب تا همين امروز نيز سراسر زندگي مرا پر کرده است.
حال که پس از سالها تجربهي مديريتي در سطح ملي و بينالمللي در راستاي تحکيم، تثبيت و استمرار همان آرمانها و قصد پيگيري بسياري از دغدغههاي اقشار مختلف و نسلي که همه را فرزندان خود و انقلاب ميدانم، به ميدان انتخابات وارد شدم؛ پس از کسب تاييد از وزارت کشور در مرحله اول، در کمال تعجب با عدم احراز صلاحيت از سوي شوراي نگهبان مواجه شدم که پس از درخواست بررسي مجدد اينبار در کمال ناباوري با استناد به ماده ۲۸ مبني بر عدم التزام عملي به اسلام و ولايت ، رد صلاحيت شدم!
به کدام اسلام بايد ملتزم بود؟اسلامي که اميرالمومنين آن را فرياد ميزد يا رفتاري که امروز با آن مواجه هستيم؟
جناب آقاي علي مطهري در واکنشي نسبت به رد صلاحيت خودشان نامه اي به شوراي محترم نگهبان نگاشتند که در آن به خوبي وجوه کيفي و حقوقي التزام عملي به اسلام را تشريح نمودند که امثال بنده نيز قطعا از آن مستثني نيستيم.
نتيجه عملي نامه ايشان تاييد شدنشان شد و انشالله در ادامه نيز موفقيتشان با راي بسيار بالا در انتخابات خواهد بود؛ اما بنده در حالي اين نامه را مينويسم که قطعا در انتخابات حضور نخواهم داشت و تنها به سبک سقراط يک گرافه به معناي کنش علني يک شهروند در جهت خير کل يک جامعه يا نظام مد نظر دارم.
در اين مجال فرصت پرداختن به اشکالات شکلي و ماهوي بررسي صلاحيت افراد و اعتراض آنها در ورزشگاه تختي تهران! نيست و اين سوال بسيار مهم که آيا ۱۲ عضو محترم شوراي نگهبان که در اين ورزشگاه رويت نشدند به واقع به همه اعتراضها رسيدگي کردند و مشخصاٌ عدم التزام حقير و امثال بنده به اسلام را تشخيص دادند؟!
شايد بهتر بود در ورزشگاهي که به نام پهلواني نيک آوازه مزين است اندکي با انصاف بيشتري برخورد ميشد. متاسفانه رويه برخي از تصميمگيران در نظام جمهوري اسلامي در سالهاي اخير به گونه اي بوده است که معناي آن چيزي جز حذف رقيب از صحنه را در ذهن متبادر نميکند. اما براي حصول به اين هدف، روشهاي اخلاقيتري را ميتوان پيشنهاد داد. عدم التزام عملي به اسلام در حق افرادي چون من جفاي به يک شخص نيست، ظلم در حق سيره عملي زندگي افرادي است که همه داشتههاي خود را وقف اين دين و نظام برآمده از اسلام کرده اند.
من يک نامزد مستقل انتخاباتي بودم که بدون تعهدات حزبي و جناحي و حمايت مادي و معنوي به ميدان آمدم تا ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل را مجدداٌ در راه ثبات کشورم هزينه کنم. بنده خود را يک اصولگراي اصلاحطلب ميدانم که هميشه سعي کردم گروههاي مختلف را به حرکت و تلاش در امتداد يکديگر و نه در تقابل با هم تشويق کنم و در طول سالهاي خدمت به نظام و تدريس در دانشگاه، کسانيکه از نزديک با اينجانب ارتباط داشتهاند بر اين مدعا گواه هستند، از جمله ساليانه بيش از ۵۰۰ دانشجويي که در خدمتشان هستم. جذب حداکثري که دغدغهي حضرتعالي هست از جمله مولفههايي بودهاست که همواره جزء شاخص هاي رفتاري خود قرار ميدادم و با همين نگاه امروز نيز به نوبه خود موفق شده بودم کساني را ترغيب به رأي دادن کنم که به اذعان خودشان اولين حضورشان پاي صندوقهاي رأي ميبود.
حضرتعالي کدهايي را براي انتخاب نمايندگان مجلس در دوره هاي مختلف مورد تأکيد قرار دادهايد چون شجاعت، عدم راکد بودن، عدم سکوت و… که مجدداٌ در سالهاي خدمت به اين نظام جزء شاخصههاي وجودي بنده بوده است و هيچگاه منافع ملي و ملت را قرباني مصلحتانديشيها نکردهام، معضلي که سالهاست در بسياري از موارد موجب شدهاست تا منافع ملي به نفع منافع گروههاي سياسي و بينشهاي سليقهاي به حاشيه رانده شود.
رهبر عزيزم
قرار بود سياست ما ديني شود، نه دين ما سياسي. دين سياسي قالب ميسازد و سياست ديني از قالب ها عبور ميکند تا ايجاد پيوند نمايد.نميدانم چرا بايد دين سياست زدهي امروز، قالبهايي را بر اين جامعه تحميل کند که کانديداي مستقلي چون بنده که سالها بدون حزب و گروه و دستهبندي از هيچ تلاشي براي تثبيت آرمانهاي نظام کوتاهي نکرده و در هيچ جرياني که منافي با اين آرمانها باشد حضور نداشتهاست، امروز مورد تغافل اين نظام قرار گيرد. خدا ميداند اگر از اين “دوست نمايان سينه چاک” جايگاه و مقام سلب شود، چند درصد ولايت مدار باقي ميمانند؟!
بنده و امثال بنده سرمايههاي اين نظام هستيم که حذف اين سرمايهها با هيچ منطقي همخواني با آرمانهاي انقلاب ندارد و مورد قبول وجدان عمومي نخواهد بود و اگر امروز از آسيب هايش پيشگيري نکنيم تاريخ در اين خصوص به قضاوت خواهد نشست.
در غالب نظامهاي حکومتي، بيعدالتي نسبت به کساني که در تقابل با سيستم قرار ميگيرند وجود دارد اما در کمتر نظامي بيعدالتي نسبت به نيروهايي که در کنار نظام بوده و هستند شکل ميگيرد. جفايي که در دوره هاي مختلف با سلب فرصت براي رقابت هاي سالم انتخاباتي صورت ميگيرد نه تنها نمونه بارز بيعدالتي در رابطه با کساني است که يا جملگي يا عموما يا حداقل بخشي از آنها سرمايه هاي نظام و مدافع آرمانهاي نظام هستند، بلکه شبيه يک طراحي هدفمند در جهت تبديل فرصتها به تهديد ها مينمايد. هيچ دشمني از دشمن خودي خطرناک تر نيست. در سالهاي اخير نهادهاي زيرمجموعه حضرتعالي هر اقدامي را که با اعتراض مردم يا نخبگان مواجه شدهاست را در راستاي حفظ نظام و جايگاه رهبري توجيه کردهاند که قطعاٌ هزينههاي فراواني را براي نظام در پي داشته است.اين روند قطعاٌ بايد متوقف شود و الا نه از تاک نشاني ميماند و نه از تاکنشان.
سربازان شما امروز در جامعه ابزار لازم جهت اقناع نسل جوان نسبت به عملکرد برخي نهادها را در دست ندارند و دليل اين امر چيزي جز عملکرد بد و غيرقابل دفاع آنها نيست، که متاسفانه همواره اين رفتار را با تکيه بر جايگاه متصل خود به حضرتعالي توجيه کردهاند.و اين مساله به واقع مصداقي از ترجمان فرمايش شما در باب نفوذ در قالب يک موريانه به درون سيستم است.اعتماد جامعه به نظام را همچون موريانه به آرامي و بدون جلب توجه نابود ميکنند و اين بزرگترين نگراني حقير است والا ما را به معلمي و پرورش استعدادهاي ناب جوانان پاک اين مرز و بوم بس است.
در مراجعات مکرر بنده جهت احقاق حق خود به برخي حقوقدانان شوراي نگهبان و همچنين جناب آيةالله العظمي امامي کاشاني، همگي (در ملاقات حضوري) در نقض قانون در رابطه با عدم احراز و رد صلاحيتها تاکيد داشتند. جناب امامي کاشاني فرمودند که ۱۶ سال پيش اين نقض قانوني را گوشزد کردهاند. حال اينکه چگونه يک نقض قانوني عليرغم اذعان دستاندرکاران باز با همان بيعدالتي بر يک ملت تحميل ميشود و چه کساني خواهان اجراي اين بيعدالتي هستند، سوالي است بي پاسخ.
برخي افراد وابسته به ساختارها و شبکه هاي قدرت از مدتها قبل تبليغات خود را تحت عناوين مختلف شروع کردهاند؛ افراديکه شايد در ظاهر به علت آنکه در قالبهاي ظاهري انقلابي بودن و مسلمان بودن ميگنجند اما در واقع در بسياري از موارد هزينهي نارضايتيهاي مردمي، بيعدالتيها، دينگريزي ها و بدبيني به نظام را بايد به حساب آنان نوشت.
به نقل از گزارشي در شبکه مستند سيما عرض ميکنم که در نظام سلطنتي انگليس حفظ جايگاه و محبوبيت ملکه با پذيرش اشتباهات از سوي ساير مسوولين صورت ميگيرد و ملکه همواره مبري است!هر وجدان بيداري ميداند و ميپذيرد که وجود شخص جنابعالي ضامن امنيت و آرامش اين کشور است که عبور از طوفانهاي داخلي و خارجي اين مرز و بوم را مديريت ميکند. اي کاش ساير مسوولين نظام با اندک وجداني بار خطاهاي خودونهادهاي زير مجموعه شان را به جاي تحميل بر شما خود به دوش بکشندو پاسخگو باشند.
امروز پس از سالها حرکت در رکاب نظام اسلامي در عرصههاي مختلف ملي و بينالمللي يکي از دانشجويانم که هميشه مرا نسبت به انقلاب و نظام اسلامي” آرمانگرايي که با حقايق بيگانه است” خطاب ميکرد، با تمسخر از من سوال کرد: “شما که سينهچاک نظام هستيد، التزام عملي به اسلام و ولايت نداريد؟! “
براي اولين بار در تمامي سالهاي فعاليت خود با سوالي روبرو شدم که نميدانستم چه بگويم و لذا تنها سکوت اختيار کردم. آيا نسل ما که سالها در برابر آناني که به اسلام و نظام عناد ميورزيدند پاسخهاي مستدل ارائه کرده است امروز پاسخي براي خود دارد؟
گاهي بايد براي حفظ نظام سکوت کرد و گاهي براي حفظ همان نظام ندايي را بلند کرد. سکوت ديروز و نداي امروز بنده هر دو در راستاي حفظ نظام است.
رهبر عزيزم
حضرتعالي نسبت به حق الناس بودن صلاحيت ها هشدار داديد؛بنده اين حق پايمال شده ام را به عشق به شما بخشيدم.باشد که ديگران نيز ببخشند و عدم تکرار اين بي عدالتيهامتضمن استمرار و استحکام” استقلال،آزادي، جمهوري اسلامي” گردد.
با آرزوي توفيقات روزافزون شما و سربلندي ايران عزيز در همه عرصه ها
سوسن صفاوردي