• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف با صدای محمد عبدالعزیز حصان

    تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف با صدای محمد عبدالعزیز حصان

    فایل صوتی تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف با صدای محمد عبدالعزیز حصان قابل دریافت است.

    تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف با صدای محمد عبدالعزیز حصان

    به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛سوره یوسف که نام دیگرش «احسن القصص» هست، دوازدهمین سوره قرآن و دارای ۱۱۱ آیه و مکی هست. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است است: «سوره یوسف را به زیردستان خود آموزش دهید؛ لیکن هر مسلمانی که این سوره را تلاوت کند و به خانواده و زیردستان آموزش دهد، خداوند سختی‌های هنگام فوت را از او برداشته و نیرویی به او عطا می‌کند تا به دیگران حسد نورزد.»

    امام صادق علیه السلام هم فرموده اند: «هرکس این سوره را در شب‌ها یا روز‌ها تلاوت کند، خداوند در روز قیامت او را در حالی مبعوث می‌کند که جمالش مانند حضرت یوسف علیه السلام زیباست و وحشت و بی تابی در قیامت به او نمی‌رسد و از بندگان شایسته و خوب خداوند خواهد بود.» همچنین ایشان فرموده اند: «کسی که این سوره را قرائت می‌کند در روز قیامت از آنچه که موجب بی تابی مردم می‌شود، در امان است و همسایه بندگان صالح خدا خواهد بود و نیز از ارتکاب به زنا و زشت‌گویی در امان خواهد بود.»

    تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف

    تلاوت مجلسی آیات ۱ تا ۲۹ سوره یوسف با صدای محمد عبدالعزیز حصان

    دانلود

    عبارات مهم : خانواده – پیراهن
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ
    الف. لام راء این است آیات کتاب روشنگر (۱)
    إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
    ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم باشد که بیندیشید (۲)
    نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ
    ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحى کردیم بر تو حکایت مى ‏کنیم و تو قطعا پیش از آن از بى‏ خبران بودى (۳)
    إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ
    [یاد کن]زمانى را که یوسف به پدرش گفت: اى پدر من [در خواب]یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم دیدم [آنها]براى من سجده مى کنند (۴)
    قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ
    [یعقوب]گفت: اى پسرک من خوابت را براى برادرانت‏ حکایت مکن که براى تو نیرنگى مى‏ اندیشند لیکن شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است (۵)
    وَکَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَى آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
    و این چنین پروردگارت تو را برمى‏ گزیند و از تعبیر خواب‌ها به تو مى ‏آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام مى ‏کند همان گونه که قبلا بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرد در حقیقت پروردگار تو داناى حکیم است (۶)
    لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلِینَ
    به راستى در [سرگذشت]یوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست (۷)
    إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
    هنگامى که [برادران او]گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که جمعى نیرومند هستیم دوست‏ داشتنى‏ ترند، قطعا پدر ما در گمراهى آشکارى است (۸)
    اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ
    [یکى گفت]یوسف را بکشید یا او را به سرزمینى بیندازید تا توجه پدرتان معطوف شما گردد و بعد از او مردمى شایسته باشید (۹)
    قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ
    گوینده‏ اى از میان آنان گفت‏ یوسف را مکشید اگر کارى مى ‏کنید او را در نهانخانه چاه بیفکنید تا برخى از مسافران او را برگیرند (۱۰)
    قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ
    گفتند اى پدر تو را چه شده است است که ما را بر یوسف امین نمى‏ دانى در حالى که ما خیرخواه او هستیم (۱۱)
    أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
    فردا او را با ما بفرست تا [در چمن]بگردد و بازى کند و ما به خوبى نگهبان او خواهیم بود (۱۲)
    قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ
    گفت: اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین مى ‏کند و مى‏ ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد (۱۳)
    قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ
    گفتند اگر گرگ او را بخورد با اینکه ما گروهى نیرومند هستیم در آن صورت ما قطعا [مردمى]بى‏ مقدار خواهیم بود (۱۴)
    فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
    پس وقتى او را بردند و همداستان شدند تا او را در نهانخانه چاه بگذارند [چنین کردند]و به او وحى کردیم که قطعا آنان را از این کارشان در حالى که نمى‏ دانند با خبر خواهى کرد (۱۵)
    وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ
    و شامگاهان گریان نزد پدر خود [باز]آمدند (۱۶)
    قَالُوا یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ
    گفتند اى پدر ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را پیش کالاى خود نهادیم آنگاه گرگ او را خورد ولى تو ما را هر چند راستگو باشیم باور نمى دارى (۱۷)
    وَجَاءُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
    و پیراهنش را [آغشته]به خونى دروغین آوردند [یعقوب]گفت: [نه]بلکه نفس شما کارى [بد]را براى شما آراسته است اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است]و بر آنچه توصیف مى ‏کنید خدا یارى ‏ده است (۱۸)
    وَجَاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ
    و کاروانى آمد بعد آب ‏آور خود را فرستادند و دلوش را انداخت گفت: مژده این یک پسر است و او را، چون کالایى پنهان داشتند و خدا به آنچه میکردند دانا بود (۱۹)
    وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ
    و او را به بهاى ناچیزى چند درهم فروختند و در آن بى‏ رغبت بودند (۲۰)
    وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
    و آن کس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت: نیکش بدار شاید به حال ما سود بخشد یا او را به فرزندى اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم تا به او تاویل خواب‌ها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولى زیاد مردم نمى‏ دانند (۲۱)
    وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
    و، چون به حد رشد رسید او را حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش مى‏ دهیم (۲۲)
    وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
    و آن [بانو]که وى در خانه‏ اش بود خواست از او کام گیرد و در‌ها را [پیاپى]چفت کرد و گفت: بیا که از آن توام [یوسف]گفت: پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى ‏شوند (۲۳)
    وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ
    و در حقیقت [آن زن]آهنگ وى کرد و [یوسف نیز]اگر برهان پروردگارش را ندیده بود موزیک او میکرد چنین [کردیم]تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم به چه دلیل که او از بندگان مخلص ما بود (۲۴)
    وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
    و آن دو به سوى در بر یکدیگر سبقت گرفتند و [آن زن]پیراهن او را از پشت بدرید و در آستانه در آقاى آن زن را یافتند آن گفت: کیفر کسى که قصد بد به خانواده تو کرده چیست جز اینکه زندانى یا [دچار]عذابى دردناک شود (۲۵)
    قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
    [یوسف]گفت: او از من کام خواست و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد اگر پیراهن او از جلو چاک خورده زن راست گفته و او از دروغگویان است (۲۶)
    وَإِنْ کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ
    و اگر پیراهن او از پشت دریده شده است زن دروغ گفته و او از راستگویان است (۲۷)
    فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ
    پس، چون [شوهرش]دید پیراهن او از پشت چاک خورده است گفت: بی شک این از نیرنگ شما [زنان]است که نیرنگ شما [زنان]بزرگ است (۲۸)
    یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ
    اى یوسف از این [پیشامد]روى بگردان و تو [اى زن]براى گناه خود آمرزش بخواه که تو از خطاکاران بوده‏ اى (۲۹)
    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: خانواده | پیراهن | نیرنگ | مجلسی | قیامت | پیراهن | خداوند | تلاوت

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب شعر زبان اصلی
  • منابع اورجینال ادبیات
  • خرید کتاب های تجارت از آمازون
  • خرید کتاب های زبان اصلی موسیقی (گیتار)
  • خرید کتاب های زبان اصلی مکانیک کوانتومی
  • خرید کتاب های زبان اصلی نقشه کشی
  • خرید کتاب تکس لاتکس زبان اصلی
  • دانلود فایل های زبان اصلی مالی و بازار سرمایه
  • خرید کتاب های خون شناسی و سرطان از آمازون
  • خرید کتاب های زبان اصلی مدیریت سیستم
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>