• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » تفسیر آیات ۱۰۳-۱۰۸ سوره اعراف

    تفسیر آیات ۱۰۳-۱۰۸ سوره اعراف

    آیه و ترجمه قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی هست. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.

    تفسیر آیات ۱۰۳-۱۰۸ سوره اعراف

    گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی هست. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. جهت آگاهی و فهم بهتر و زیاد آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را جهت شما آماده می‌کنیم.
    اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه هست. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پرده‌ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می‌کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.

    امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روز‌های جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آن‌ها حسابرسی نمی‌کند، بدانید در آن آیات محکمی هست؛ بعد آن را فرو نگذارید، لیکن آن‌ها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می‌دهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»

    تفسیر آیات ۱۰۳-۱۰۸ سوره اعراف

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآیَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿۱۰۳﴾

    عبارات مهم : اسرائیل – اسرائیل
    آنگاه بعد از آنان موسى را با آیات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم ولى آن‌ها به آن [آیات]کفر ورزیدند بعد ببین فرجام مفسدان چگونه بود (۱۰۳)
    وَقَالَ مُوسَى یَا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۱۰۴﴾
    و موسى گفت: اى فرعون بى‏ تردید من پیامبرى از سوى پروردگار جهانیانم (۱۰۴)
    حَقِیقٌ عَلَى أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿۱۰۵﴾
    شایسته است که بر خدا جز [سخن]حق نگویم من در حقیقت دلیلى روشن از سوى پروردگارتان براى شما آورده‏ ام بعد فرزندان اسرائیل را همراه من بفرست (۱۰۵)
    قَالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۱۰۶﴾
    [فرعون]گفت: اگر معجزه ‏اى آورده‏ اى بعد اگر راست مى‏ گویى آن را ارائه بده (۱۰۶)
    فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ ﴿۱۰۷﴾
    پس [موسى]عصایش را افکند و بناگاه اژدهایى آشکار شد (۱۰۷)
    وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ ﴿۱۰۸﴾
    و دست ‏خود را [از گریبان]بیرون کشید و ناگهان براى تماشاگران سپید [و درخشنده]بود (۱۰۸)

    تفسیر:خاطره درگیریهاى موسى و فرعون
    به دنبال سرگذشت جمعى از انبیاى بزرگ که در آیات قبل به طور فشرده بیان شده است در این آیات و آیات فراوان دیگرى که بعد از آن مى آید، داستان موسى بن عمران و سرگذشت درگیریهاى او با فرعون و فرعونیان و آخر کار آن‌ها بیان شده است هست؛ و اینکه مى بینیم این سرگذشت مشروحتر از سرگذشت انبیاى دیگر در این سوره بیان شده است ممکن است به خاطر این باشد که اولا یهود و پیروان موسى بن عمران در محیط نزول قرآن زیاد بوده اند و توجیه آن‌ها به سوى اسلام به مراتب لازمتر بود و ثانیا قیام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) شباهت بیشترى به قیام موسى بن عمران داشت.
    در هر حال علاوه بر این سوره، در سوره هاى دیگرى مانند بقره، طه، شعرا، نمل، قصص و سوره هاى دیگر به قسمتهاى متفاوت این سرگذشت عبرت انگیز اشاره شده است است و اگر آیات هر سوره را جداگانه مورد بررسى قرار دهیم و سپس کنار هم بچینیم خواهیم دید که بر خلاف آنچه بعضى تصور مى کنند جنبه تکرار ندارد بلکه در هر سوره به تناسب بحثى که در آن سوره مطرح بوده به عنوان شاهد به قسمتى از این سرگذشت پرماجرا اشاره شده است است.
    ضمنا، چون کشور مصر وسیعتر و مردم مصر داراى تمدن پیشرفته ترى از قوم نوح و هود و شعیب و مانند آن‌ها بودند، و مقاومت دستگاه فراعنه به همین نسبت زیاد بود قیام موسى بن عمران از اهمیت بیشترى برخوردار گردید و نکات عبرت انگیز فراوانترى در بر دارد، لذا به تناسبهاى متفاوت روى فرازهاى گوناگون زندگى موسى و بنى اسرائیل تکیه شده است هست، به طور کلى زندگى این پیامبر بزرگ یعنى موسى بن عمران را در پنج دوره میتوان خلاصه کرد:
    دورانهاى پنجگانه زندگى موسى
    ۱ – دوران تولد و حوادثى که بر او گذشت تا هنگام پرورش او در دامان فرعون.
    ۲ – دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمین مدین در محضر شعیب پیامبر.
    ۳ – دوران بعثت او و سپس درگیریهاى فراوانى که با فرعون و دستگاه او داشت.
    ۴ – دوران نجات او و بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان و حوادثى که بر آن‌ها در راه و به هنگام ورود در بیت المقدس گذشت.
    ۵ – دوران درگیریهاى موسى با بنى اسرائیل!
    و باید توجه داشت که در قرآن مجید در هر سوره از سوره هائى که اشاره شد به یک یا چند قسمت از این دورانهاى پنجگانه اشاره شده است است از جمله در آیات مورد بحث و ده‌ها آیه دیگر از همین سوره که خواهد آمد، تنها اشاره به دورانهاى بعد از بعثت موسى بن عمران و رسالت او شده است هست، به همین علت ما بحثهاى مربوط به دورانهاى قبل را به تفسیر آیات مربوط به همان قسمت در سوره هاى دیگر مخصوصا سوره قصص واگذار مى کنیم.
    در نخستین آیه مورد بحث مى فرماید: (بعد از اقوام گذشته (یعنى قوم نوح، هود، صالح و مانند آنها) موسى را با آیات خود به سوى فرعون و فرعونیان مبعوث کردیم) (ثم بعثنا من بعدهم موسى بایاتنا الى فرعون و ملائه).
    باید توجه داشت که فرعون، اسم عام است و به تمام سلاطین مصر در آن وقت گفته مى شد، همانطور که به سلاطین روم، (قیصر) و به سلاطین کشور عزیزمان ایران (کسرى) مى گفتند.
    کلمه (ملا) همانطور که سابقا هم اشاره کردیم به معنى افراد مشهور و اشراف پر زرق و برق که چشم‌ها را پر مى کنند و در صحنه هاى مهم جامعه حضور دارند، گفته مى شود؛ و اینکه مى بینیم موسى در درجه اول به سوى فرعون و ملا او مبعوث مى گردد علاوه بر اینکه یکى از برنامه هاى موسى نجات بنى اسرائیل از چنگال استعمار فرعونیان و استخلاص آن‌ها از سرزمین مصر بود، و این بدون گفتگو با فرعون ممکن نبود، به خاطر آن است که طبق مثل معروف هر لحظه آب را باید از سرچشمه صاف کرد، مفاسد اجتماعى و انحرافهاى محیط تنها با اصلاحات فردى و موضعى چاره نخواهد شد بلکه باید سردمداران جامعه و آن‌ها که نبض سیاست و اقتصاد و فرهنگ را در دست دارند در درجه اول اصلاح گردند، تا زمینه براى اصلاح بقیه فراهم گردد و این درسى است که قرآن به همه مسلمانان براى اصلاح جوامع اسلامى مى دهد.
    سپس مى فرماید: (آن‌ها نسبت به آیات الهى ظلم و ستم کردند (فظلموا بها)؛ و مى دانیم حقیقت ظلم به معنى وسیع کلمه آن است که چیزى را در غیر محل آن به کار برند، و شک نیست که آیات الهى ایجاب مى کند که همگان در برابر آن تسلیم شوند و با پذیرا شدن آنها، خود و جامعه خویش را اصلاح نمایند، ولى فرعون و اطرافیانش با انکار این آیات به این آیات ظلم و ستم کردند؛ و در آخر اضافه مى کند: بنگر آخر کار مفسدان چگونه بود؟! (فانظر کیف کان عاقبة المفسدین)؛ و این جمله در حقیقت یک اشاره اجمالى به نابودى فرعون و قوم سرکش او است که شرح آن بعدا خواهد آمد.
    آیه گذشته در حقیقت اشاره بسیار کوتاهى به مجموع برنامه رسالت موسى و درگیریهاى او با فرعون و سرانجام کار آن‌ها بود، ولی در آیات بعد همین عنوان بطور مشروحتر مورد بررسى قرار گرفته، نخست مى گوید:(موسى گفت: اى فرعون من فرستاده پروردگار جهانیانم) (و قال موسى یا فرعون انى رسول من رب العالمین)؛ و این نخستین برخورد موسى با فرعون و چهرهاى از درگیرى حق و باطل هست، و جالب اینکه گویا فرعون، نخستین بار بود که با خطاب اى فرعون! روبرو مى شد خطابى که در عین رعایت ادب از هر گونه تملق و چاپلوسى و اظهار عبودیت تهى بود، چه اینکه دیگران معمولا او را به عنوان سرورا! مالکا! پروردگار! و امثال آن خطاب مى کردند؛ و این تعبیر موسى براى فرعون به منزله زنگ خطرى محسوب مى شد! به علاوه این جمله که موسى مى گوید: (من فرستاده پروردگار جهانیان هستم)، در حقیقت یکنوع اعلان جنگ به تمام تشکیلات فرعون هست، لیکن این تعبیر اثبات مى کند، که فرعون و مدعیان دیگرى همانند او همه دروغ مى گویند، و تنها پروردگار جهانیان خدا است.
    در آیه بعد مى خوانیم که موسى به دنبال دعوى رسالت پروردگار مى گوید: (اکنون که من فرستاده او هستم، سزاوار است که راجع به خداوند جز حق نگویم، لیکن فرستاده خداوندى که از همه عیوب، پاک و منزه هست، ممکن نیست دروغگو باشد) (حقیق على ان لا اقول على الله الا الحق)
    سپس براى تثبیت دعوى نبوت خویش اضافه مى کند: (چنان نیست که این ادعا را بدون علت گفته باشم، من از پروردگار شما، علت روشن و آشکارى با خود دارم) (قد جئتکم ببینة من ربکم).
    اکنون که چنین است بنى اسرائیل را با من بفرست (فارسل معى بنى اسرائیل)؛ و این در حقیقت قسمتى از رسالت موسى بن عمران بود که بنى اسرائیل را از چنگال استعمار فرعونیان رهائى بخشد و زنجیر اسارت و بردگى را از دست و پاى آن‌ها بردارد، لیکن بنى اسرائیل در آن وقت به صورت بردگانى ذلیل در دست قبطیان (مردم مصر) گرفتار بودند، و از وجود آن‌ها براى انجام کارهاى پست و سخت و سنگین استفاده می شد.

    از آیات آینده و همچنین آیات دیگر قرآن به خوبى استفاده مى شود که موسى مامور دعوت فرعون و دیگر مردمان سرزمین مصر به سوى آئین خویش نیز بود، یعنى رسالت او منحصر به بنى اسرائیل نبود.
    فرعون با شنیدن این جمله که من علت روشنى با خود دارم، بلافاصله گفت:: اگر راست میگوئى و نشانهاى از طرف خداوند با خود دارى آن را بیاور
    (قال ان کنت جئت بایة فات بها ان کنت من الصادقین)؛ و با این تعبیر ضمن ابراز تردید در صدق موسى ظاهرا قیافه حقجوئى و حق طلبى به خود گرفت، آنچنانکه یک جستجوگر به دنبال حق میگردد.
    بلافاصله موسى دو معجزه بزرگ خود را که یکى مظهر بیم و دیگرى مظهر امید بود، و مقام انذار و بشارت او را تکمیل میکرد، نشان داد نخست عصاى خود را انداخت و به صورت اژدهاى آشکارى درآمد (فالقى عصاه فاذا هى ثعبان مبین).
    تعبیر به مبین اشاره به این است که راستى تبدیل به اژد‌ها شد و چشمبندى و تردستى و سحر و مانند آن‌ها نبود، به خلافکارى که ساحران بعدا انجام دادند، لیکن در مورد آن میگوید آن‌ها چشمبندى کردند و عملى انجام دادند که تصور میشد مارهائى است که به حرکت در آمده است.
    ذکر این توصیه نیز مورد نیاز است که در آیه ۱۰ سوره نمل و ۳۱ قصص میخوانیم که عصا همانند جان به حرکت در آمد و جان در لغت به معنى مارهاى باریک و سریع السیر هست، و این تعبیر با تعبیر ثعبان که به معنى اژد‌ها و مار عظیم است ظاهرا سازگار نمى باشد.
    ولى با توجه به اینکه آن دو آیه مربوط به شروع بعثت موسى، و آیه مورد بحث مربوط به مقابله او با فرعون هست، مسئله حل مى شود، گویا در شروع کار، خدا موسى را تدریجا با این معجزه عظیم آشنا میسازد، و در صحنه اول کوچکتر و در صحنه بعد عظیمتر ظاهر میگردد.
    آیا تبدیل عصا به مار عظیم ممکن است:
    در هر حال تبدیل عصا به مار عظیم بدون شک یک معجزه هست، و با تفسیرهاى مادى معمولى نمیتوان آن را توجیه کرد، بلکه از نظر یک فرد الهى و خداپرست که همه قوانین دنیا ماده را محکوم اراده پروردگار میداند، جاى تعجب نیست که قطعه چوبى تبدیل به حیوانى شود و این در پرتو یک قدرت مافوق طبیعى است.
    ولى نباید فراموش کرد که در دنیا محیط زیست تمام حیوانات از خاک به وجود آمده اند و چوب‌ها و گیاه های نیز از خاکند، منتها براى تبدیل خاک به یک مار عظیم طبق معمول شاید میلیون‌ها سال وقت مورد نیاز باشد، ولى در پرتو اعجاز این وقت بقدرى کوتاه شد که در یک لحظه همه آن تکامل‌ها و تحول‌ها به سرعت و پیدرپى انجام یافت و قطعه چوبى که طبق موازین طبیعى مى توانست بعد از گذشتن ملیون‌ها سال به چنین شکلى در آید در چند لحظه چنین شکلى به خود گرفت؛ و آن‌ها که سعى دارند براى همه معجزات انبیاء توجیه هاى طبیعى و مادى کنند و جنبه اعجاز آن‌ها را نفى نموده، همه را به شکل یک سلسله مسائل عادى جلوه دهند هر چند بر خلاف صریح کتب آسمانى باشد، باید موقف خود را به درستى روشن کنند که آیا آن‌ها به خدا و قدرت او ایمان دارند و او را حاکم بر قوانین محیط زیست میدانند یا نه، اگر نمى دانند سخن از انبیا و معجزات آن‌ها براى آنان بیهوده است و اگر میدانند، دلیلى بر اینگونه توجیهات تکلف آمیز و مخالفت با صریح آیات قرآن نیست (گر چه در خصوص آیه مورد بحث هیچیک از مفسرین با اختلاف سلیقه هائى که دارند ندیده ایم دست به توجیه مادى بزنند ولى آنچه گفتیم یک اصل کلى بود).
    آیه بعد اشاره به دومین اعجاز موسى که جنبه امید و بشارت دارد کرده میفرماید: موسى دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود (و نزع یده فاذا هى بیضاء للناظرین)
    نزع در اصل به معنى برگرفتن چیزى از مکانى است که در آن قرار گرفته، به عنوان نمونه برگرفتن عبا از دوش و لباس از تن در لغت عرب، از آن تعبیر به نزع میشود، و همچنین جدا شدن روح از تن را نیز نزع میگویند و به همین مناسبت گاهى به معنى خارج کردن نیز آمده هست، که در آیه مورد بحث به همین معنى است.
    گرچه در آیه سخنى از محل خارج ساختن دست به میان نیامده هست، ولى از آیه ۳۲ سوره قصص (اسلک یدک فى جیبک تخرج بیضاء) استفاده مى شود که موسى دست را در گریبان میکرد و سپس خارج مى ساخت، سفیدى و درخشندگى خاصى داشت، سپس ‍ به حالت نخستین بازمیگشت.
    در پارهاى از روایات و تفاسیر میخوانیم که دست موسى علاوه بر سفیدى در این حالت به شدت مى درخشید، ولى آیات قرآن از این عنوان ساکت هست، اگر چه منافات با آن ندارد؛ و همانطور که گفتیم این عنوان و معجزه سابق راجع به عصا، مسلما جنبه طبیعى و عادى ندارد بلکه در ردیف خارق عادات پیامبران است که بدون دخالت یک نیروى ماوراء طبیعى ممکن نیست.

    آیه و ترجمه قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی هست. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.

    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: اسرائیل | اسرائیل | فرعون | عمران | تبدیل | قرآن | تفسیر |

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب فلسفه زبان اصلی
  • کتاب های کتابهای دانشگاهی اورجینال
  • خرید کتاب نوسان و موج زبان اصلی
  • کتب حمل و نقل زبان اصلی
  • خرید کتاب صنایع دستی زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع طب آزمایشی
  • منابع اورجینال محیط بانی
  • خرید کتاب های داستان از آمازون
  • دانلود منابع مرجع تجهیزات هوا و فضا
  • هاردکپی کتاب های زمین شناسی
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>