اطلاعیه سایت
شرح و تفسير حکمت ۳۵۳ نهج البلاغه با عنوان هشدار به افراد عيب جو را در اینجا بخوانید.
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به باعث شاخصه هایی که در شکل و محتوا هست. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) راجع به قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری قشنگ و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن آخر میپذیرد و نه رازها آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه رازها آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در آخرهای قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، ولی کار سید رضی به خاطر شاخصه هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت ۳۵۳ نهج البلاغه
وقال علیه السلام:أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيکَ مِثْلُهُ.
امام علیه السلام فرمود : بزرگترين عيب آن است كه آنچه را در خود توست براى ديگران عيب بشمارى.
عبارات مهم : نهج البلاغه – نهج البلاغه امام علیه السلام در اين گفتار پرمعنا به افراد عيب جو هشدار مى دهد كه «بزرگ ترين عيب آن است كه آنچه خود دارى براى ديگران عيب بشمارى»؛ (أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيکَ مِثْلُهُ). اشاره به اينكه چنين انسانى خود داراى عيبى است و آن را ناديده مى گيرد حتى ممكن است به آن افتخار كند؛ ولی هنگامى كه اين عيب را در ديگران مى بيند زبان به نكوهش مى گشايد و صاحب آن عيب را ملامت و سرزنش مى كند و گاه بر سر او فرياد مى زند. چنين انسانى گرفتار تناقض آشكارى است و در آنِ واحد چيزى را هم خوب مى داند و هم بد، در حالى كه عدم امكان جمع بين نقيضين وضدين حتى بر كودكان و گاه بر حيوانات هم آشكار است و اين نشانه انحطاط فوق العاده فكرى كسى است كه مرتكب آن مى شود. به همين دليل امام علیه السلام آن را بزرگ ترين عيب شمرده هست. در گفتار حكيمانه ۳۴۹ كه به تازگى از شرح آن گذشتيم امام علیه السلام چنين كسى را احمق واقعى مى شمارد و مى فرمايد: «وَمَنْ نَظَرَ فِى عُيوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَينِهِ». در خطبه هاى فراوانى نيز امام علیه السلام به همين نكته با تعابير ديگرى اشاره كرده هست؛ از جمله در خطبه ۱۴۰ مى فرمايد: «در عيبجويى هيچكس نسبت به گناهى كه انجام داده شتاب نكن شايد او آمرزيده شده است باشد و در عين حال بر گناه كوچكى كه خود انجام داده اى ايمن مباش شايد به باعث آن مجازات شوى، بنابراين هركدام از شما از عيب ديگرى آگاه شود؛ ولى مى داند خودش عيب دارد از عيب جويى او خوددارى كند»؛ (لا تَعْجَلْ فِى عَيبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَلا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيةٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيهِ فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيبَ غَيرِهِ لِمَا يعْلَمُ مِنْ عَيبِ نَفْسِه). در خطبه ۱۷۶ مىفرمايد: «خوشا به حال كسى كه پرداختن به حال خويش، او را از پرداختن به عيب مردم بازمى دارد»؛ (طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيبُهُ عَنْ عُيوبِ النَّاس). در غررالحكم نيز اين معنا با عبارت ديگرى آمده است: «إنْ سَمَتَّ هِمَّتَکَ لإصْلاحِ النّاسِ فَابْدأ بِنَفْسِکَ فَإنْ تَعاطِيکَ صَلاحُ غَيْرِکَ وَأَنْتَ فاسِدٌ أَكْبَرِ الْعَيْبَ». اين نكته نيز قابل توجه است كه انسان براثر حب ذات، گاه عيب خود را هرگز نمى بيند و يا اگر ببيند كوچك مى شمرد؛ ولی براثر مسابقه با ديگران گاه عيوب آنها را بسيار بزرگتر از آنچه است مى پندارد و اين باعث مى شود از عيب خويش غافل گردد و به عيبجويى از ديگران بپردازد و اين خطر بزرگى است بر سر راه پويندگان راه حق و طالبان سير و سلوك الى الله و مشكل بزرگى است در جوامع انسانى كه وحدت جامعه را هدف مى گيرد. شعراى عرب و عجم نيز اين مطلب را به نظم كشيده اند؛ يكى از شعرا مى گويد : إذا أَنْتَ عِبْتَ الاْمْرَ ثُمَّ أَتَيْتَهُ فَأَنْتَ وَمَنْ تَزْري عَلَيْهِ سِواءٌ هنگامى كه كارى را (از ديگران) عيب مى شمرى؛ ولی خودت آن را انجام مى دهى تو با آنكس كه بر او خرده مى گيرى يكسان هستى. شاعر ديگرى مىگويد : يَمْنَعُني عَنْ عَيْبِ غَيْري الَّذي أعْرِفُهُ عِنْدي مِنَ الْعَيْبي عَيْبي لَهُمْ بِالظَّنِّ مِنِّي لَهُمْ وَلَسْتُ مِنْ عَيْبي في رَيْبي عيبى را كه من از خود سراغ دارم مرا از عيبجويى ديگران بازمى دارد. چراكه عيبى را كه در آنها سراغ دارم به ظن و گمان هست؛ ولى عيبى را كه در خودم مى دانم يقينى و قطعى هست. شاعر فارسى زبان نيز مى گويد : هر كسى گر عيب خود ديدى ز پيش كى بُدى فارغ وى از اصلاح خويش غافلند اين خلق از خود اى پدر لاجرم گويند عيب همدگر شاعر ديگرى مى گويد : مكن عيب خلق اى خردمند فاش به عيب خود از خلق مشغول باش
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: نهج البلاغه | نهج البلاغه | تفسیر |