• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » تفسیر آيات ۶ – ۷ بقره

    تفسیر آيات ۶ – ۷ بقره

    آیات قرآن کریم اثرات مادی و معنوی بسیاری دارد که در تفسیر المیزان به آن اشاره شده است است.

    تفسیر آيات 6 - 7 بقره

    به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرآن سرتاسر دارای اعجاز در زندگی مادی و معنوی است که اگر ما با معرفت تلاوت کنیم حتما اثرات آن را خواهیم دید. لذا در اثرات سوره‌های قرآن اثرات عجیبی ذکر شده است که هر کدام یک معجزه‌ای می‌باشند. در این گزارش تفسیرآيات۶-۷ سوره بقره را می خوانید:

    إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(۶)
    خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (۷)

    ترجمه آيات :
    كسانى كه كافر شدند برايشان يكسان است چه ايشانرا اندرز بكنى و چه اندرز نكنى ايمان ن خواهند آورد خدا بر دلهاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پرده ايست و ايشان عذابى عظيم دارند.

    تفسیر آيات ۶ – ۷ بقره

    مراد از (الذين كفروا) كدام دسته از كفارند؟

    بيان (ان الذين كفروا) الخ ، اينان كسانى هستند كه كفر در دلهاشان ريشه كرده ، و انكار حق در قلوبشان جاى گير گشته ، بدليل اينكه در وصف حالشان مى فرمايد: انذار كردنت و نكردنت بر ايشان يكسان است ، معلوم است كسيكه كفر وجحودش سطحى است ، در اثر انذار و اندرز دست از كفر و جحودش بر ميدارد، و كسيكه انذار و عدم آن بحالش يكسان است ، معلوم است كه كفر و جحود در دلش ريشه دار گشته .

    و ولی اينكه منظور از اين كفار كدام دسته از كفارند؟ احتمال مى رود منظور، صناديد و سردمداران مشركين قريش و بزرگان مكه باشند، آنهائيكه در امر دين عناد و لجاجت بخرج داده در دشمنى با دين خدا از هيچ كوشش و كارشكنى كوتاهى نكردند، تا آنجا كه خدايتعالى در جنگ بدر و ساير غزوات تا آخرين نفرشان را هلاك كرد.

    مؤيد اين احتمال تعبير (يكسان است چه ايشانرا انذار بكنى و چه نكنى ) است ، چون اگر بخواهيم مورد گفتگوى در اين جمله را همه طبقات كفار بدانيم ، ملتزم باين شده است ايم كه باب هدايت بكلى مسدود است ، و اصلا آمدن پيامبر اسلام سودى بحال هيچ كافرى ندارد، و حال آنكه قرآن كريم ببانگ بلند بر خلاف اين گواهى ميدهد.

    آیات قرآن کریم اثرات مادی و معنوی بسیاری دارد که در تفسیر المیزان به آن اشاره شده است است.

    علاوه بر اينكه اين تعبير در دو جاى قرآن آمده ، يكى اينجا، و يكى در سوره يس ، و سوره يس در مكه ، و سوره بقره در اوائل هجرت و قبل از جنگ بدر نازل شد، بعد بنظر قريب مى رسد كه مراد همان كفار مكه باشند، و اصلا در هر جاى قرآن كه تعبير (الذين كفروا) آمده ، مراد كفار مكه اند، كه در اوائل بعثت با دعوت دينى مخالفت مى كردند، مگر آنكه قرينه اى در كلام باشد، كه خلاف آنرا برساند، نظير تعبير به (الذين آمنوا)، كه بزودى خواهيم گفت : هر جا در قرآن مطلق و بدون قرينه آمده باشد، مراد از آن مسلمانان مكه ، يعنى دسته اول از مسلمين است ، كه بچنين خطابى تشريفى تخصیص داده شده است يافته اند، مگر آنكه قرينه اى در كلام ، خلاف آنرا اثبات كند.

    (ختم اللّه على قلوبهم ، و على سمعهم ) در اين جمله سياق تغيير يافته ، يعنى در اول ، مهر بر دلها زدن را بخودش نسبت داده ، ولى پرده بر گوش و چشم داشتن را بخود كفار نسبت داده ، و فرموده : خدا مهر بر دلهاشان زده ، و بر گوشها و چشمهايشان پرده است ، و اين اختلاف در تعبير مى فهماند كه يك مرتبه از كفر از ناحيه خودشان بوده ، و آن اين مقدار بوده كه زير بار حق نمى رفته اند، و يك مرتبه شديدترى را خدا بعنوان مجازات بر دلهاشان افكنده ، بعد اعمال آنان در وسط دو حجاب قرار دارد، يكى حجاب خودشان ، و يكى حجاب خدا، و بزودى پاره اى مطالب ديگر راجع به اين فراز در ذيل آيه : (ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا)، خواهد آمد انشاءاللّه تعالى .

    اين را هم ناگفته نگذاريم كه كفر، مانند ايمان صفتى است كه قابل شدت و ضعف است ، و مراتبى متفاوت ، و آثارى متفاوت دارد، همانطور كه ايمان اينطور است .

    بحث روايتى (شامل روايتى از امام صادق عليه و السلام راجع به وجوه كفر)

    در كافى از زبيرى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه گفت : بانجناب عرضه داشتم : وجوه كفر را كه در كتاب خدا آمده برايم بيان بفرما، فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است ، اول كفر جحود، و جحود هم خود، دو جور است ، سوم كفر بترك دستورات الهى ، چهارم كفر برائت ، پنجم كفران نعمت .

    اما قسم اول دو قسم جحود، يكى جحود و انكار ربوبيت خدا است ، و اين اعتقاد كسى است كه ميگويد: نه ربى است ، و نه بهشتى ، و نه دوزخى ، و صاحبان اين عقيده دو صنف از زنادقه هستند، كه بايشان دهرى هم مى گويند، همانهايند كه قرآن كلامشان را حكايت كرده كه گفته اند:(و ما يهلكنا الا الدهر)، (جز سرنوشت كسى ما را نمى ميراند) و اين دينى است كه از طريق امتحان و دل بخواه براى خود درست كرده اند، و گفتارشان خالى از حقيقت و تحقيق است ، همچنانكه خداى عز و جل فرموده : (ان هم الا يظنون ) (جز پندار دليل ديگرى ندارند)، و نيز فرموده : (ان الذين كفروا سواء عليهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤ منون )، (كسانيكه كافر شدند بر ايشان يكسان است ، چه انذارشان كنى ، و چه نكنى ايمان نمى آورند)، يعنى بدين توحيد ايمان نمى آورند، اين يكى از وج وه كفر است .

    تفسیر آيات ۶ – ۷ بقره

    و ولی وجه دوم از جحود، جحود بر معرفت است ، و آن اين است كه ك سى با اينكه حق را شناخته ، و برايش ثابت شده است ، انكار كند، كه خداى عز و جل راجع به ارزش فرموده : (و جحدوا بها، و استيقنتها انفسهم ، ظلما و علوا)، (دين خدا را انكار كردند، با اينكه در دل بحقانيت آن يقين داشتند، ولى چون ظالم ، و سركش بودند، زير بار آن نرفتند)، و نيز فرموده : (و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا، كفروا به فلعنه اللّه على الكافرين )، (قبل از آمدن اسلام يهوديان بكفار مى گفتند بزودى پيامبر آخر الزمان مى آيد، و ما را بر شما پيروزى مى بخشد، ولى همينكه اسلام آمد، بدان كافر شدند، بعد لعنت خدا باد بر كافران ).

    وجه سوم از كفر، كفران نعمت است ، كه خداى سبحان راجع به اش از سليمان حكايت كرده كه گفت : (هذا من فضل ربى ، ليبلونى ، اشكر؟ ام اكفر؟ و من شكر، فانما يشكر لنفسه ، و من كفر فان ربى غنى كريم )، (اين از فضل پروردگارم است ، تا مرا بيازمايد، آيا شكر مى گزارم ؟ يا كفران مى كنم ؟ و كسيكه شكر گزارد، بنفع خود شكر كرده و كسيكه كفران كند خدا بى نياز و كريم است )، و نيز فرموده : (لئن شكرتم لازيدنكم ، و لئن كفرتم ان عذابى لشديد)، (اگر شكر بگذاريد نعمت را برايتان زياده كنم ، و اگر كفر بورزيد، بدرستى عذابم شديد است )، و نيز فرموده : (فاذكرونى اذكركم ، و اشكروا لى ، و لا تكفرون )، (بياد من افتيد تا بيادتان بيفتم و شكرم بگذاريد، و كفرانم مكنيد)، در اين چند آيه كلمه كفر بمعناى كفران نعمت است .

    وجه چهارم از كفر، ترك دستورات خداى عزوجل ميباشد، كه در آن باره فرموده : (و اذ اخذنا ميثاقكم لا تسفكون دماءكم ، و لاتخرجون انفسكم من دياركم ، ثم اقررتم و انتم تشهدون ثم انتم هولاء تقتلون انفسكم ، و تخرجون فريقا منكم ، من ديارهم ، تظاهرون عليهم بالاثم و العدوان ، و ان ياتوكم اسارى ، تفادوهم ، و هو محرم عليكم اخراجهم ، افتومنون ببعض الكتاب ؟ و تكفرون ببعض ؟) (و چون پيمان از شما گرفتيم ، كه خون يكديگر مريزيد، و يكديگر را از ديارتان بيرون مكنيد، شما هم بر اين پيمان اقرار كرديد، و شهادت داديد، آنگاه همين شما يكديگر را كشتيد، و از وطن بيرون كرديد، و بر دشمنى آنان و جنايتكارى پشت به پشت هم داديد، و چون اسيرتان ميشدند، فديه مى گرفتيد، با اينكه فديه گرفتن و بيرون راندن بر شما حرام بود، آيا به بعضى احكام كتاب ايمان مى آوريد، و به بعضى كفر مى ورزيد؟) يعنى عمل نمى كنيد)؟ بعد در اين آيه منظور از كفر، ترك دستورات خداى عزوجل ميباشد، چون نسبت ايمان هم بايشان داده ، هر چند كه اين ايمان را از ايشان قبول نكرده ، و سودمند بحالشان ندانسته ، و فرموده : (فما جزاء من يفعل ذلك منكم الاخزى فى الحيوة الدنيا، و يوم القيامه يردون الى اشد العذاب ، و ما اللّه بغافل عما تعملون )، (پس چيست جزاى هر كه از شما چنين كند، بجز خوارى در زندگى دنيا، و روز قيامت بسوى شديدترين عذاب بر مى گردند، و خدا از آنچه مى كنيد غافل نيست ).

    وجه پنجم از كفر، كفر برائت است ، كه خداى عزوجل راجع به اش از ابراهيم خليل عليه السلام حكايت كرده ، كه گفت : (كفرنا بكم ، و بدا بيننا و بينكم العداوه و البغضاء ابدا حتى تومنوا باللّه وحده )، (از شما بيزاريم ، و ميان ما و شما دشمنى و خشم شروع شد، و دست از دشمنى برنميداريم ، تا آنكه بخداى يگانه ايمان بياوريد) كه در اين آيه كفر بمعناى بيزارى آمده ، و نيز از ابليس حكايت مى كند، كه از دوستان انسى خود در روز قيامت بيزارى جسته ، ميگويد: (انى كفرت بما اشركتمون من قبل )، (من از اينكه شما مرا در دنيا شريك قرارداديد بيزارم )، و نيز از قول بت پرستان حكايت مى كند، كه در قيامت از يكدگر بيزارى ميجويند، و فرموده : (انما اتخذتم من دون اللّه اوثانا، موده بينكم فى الحيوه الدنيا، ثم يوم القيامه يكفر بعضكم ببعض ، و يلعن بعضكم بعضا)، (تنها علت بت پرستى شما در دنيا رعايت دوستى با يكديگر بود، ولى روز قيامت از يكديگر بيزارى جسته ، يكديگر را لعنت خواهيد كرد)، كه كفر در اين آيه نيز بمعناى بيزارى آمده .

    آیات قرآن کریم اثرات مادی و معنوی بسیاری دارد که در تفسیر المیزان به آن اشاره شده است است.

    انتهای خبر /

    تفسیر المیزان علامه طباطبایی آیات ۶-۷ سوره بقره

    واژه های کلیدی: قيامت | سوره بقره | تفسیر قرآن | تفسیر سوره بقره | آیات قرآن |

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب زبان اصلی زبان مدلسازی
  • منابع اورجینال سبک شناسی
  • منابع اورجینال بیماری ها
  • خرید کتاب عشق، وابسته به عشق شهوانی زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع رادیو
  • دانلود فایل های زبان اصلی ابزار
  • خرید کتاب تکس لاتکس زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع تدارکات
  • دانلود منابع مرجع بوم شناسی
  • خرید کتاب های زبان اصلی فیبر نوری
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>