اطلاعیه سایت
کارگردان «پل خواب» در سخنانی صریح به بیان مسائل گریبانگیر فیلم اولیها و اوضاع اکران فیلمش پرداخت.
به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت؛ فیلم سینمایی «پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی هم اکنون در سینماها در حال اکران است.
این فیلم در بخش «نگاه نو» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت ولی تا به امروز موفق به اکران نشده و حتی الان که به سردر سینماها آمده، با وقت اکران مناسبی روبرو نشده است.
وقت اکران مناسبی به «پل خواب» نرسید ، برخی کارگردانها میل ندارند فیلم اولیها موفق شوند
به بهانه اکران «پل خواب» با اکتای براهنی، کارگردان این فیلم سینمایی مصاحبهای انجام دادیم که علاوه بر چگونگی ساخت و اکران فیلمش، از مسائل مختلفی مثل مسائل سینما و اوضاع فیلم اولیها گفت.
*به عنوان نخستین سوال، چه شد که به سراغ ساخت «پل خواب» رفتید؟
ساخت فیلم «پل خواب» یک هدف اجتماعی صرف نبود؛ اگرچه که فیلمساز به واسطه فکری که راجع به اجتماع و دریافتی که از آن دارد، پیش میرود. این افکار مثل سدی است که مفاهیم آن از یک طرف وارد میشود و با فیلترهایی که وجود دارد، این تفکر را با اجتماع تنظیم میکند و جلو میبرد. در نهایت کمتر هنرمندی پیدا می شود که افکار درونش را در فیلمش دخیل کند، ولی هنگامی یک هنرمند دست به آفرینش هنری میزند یعنی از زمانی که تصمیم میگیرد هنرمند باشد، جامعه را هنری نگاه میکند.
*چه ذهنیتی در «پل خواب» نهفته است؟
کارگردان «پل خواب» در سخنانی صریح به بیان مسائل گریبانگیر فیلم اولیها و اوضاع اکران فیلمش پرداخت.
جامعهای که فساد در زبان آن نهادینه شده، خرده تفکرهای جامعه در «پل خواب» دیده میشود. در واقع چنین وضعیتی را که از ذهن ما بر میآید، جهت مخاطب به نمایش می گذارد. هنرمند میخواهد علاوه بر حفظ اخلاق گذشته، بنیان اخلاق جدیدی را هم ایجاد کند و جهت این کار باید غلط های اخلاق قدیم را کاملا بررسی و تحلیل کند تا بتواند آن را با صداقت کامل بیان کند لیکن صداقت یکی دیگر از لازمههای اثر هنری است.
* ما به ازای شخصیت های «پل خواب» تا چه حد در جامعه وجود دارد؟
زمانی که فیلم را میساختم، حدود ۲۰ سال در آژانسهای تاکسی تلفنی متفاوت پایتخت کشور عزیزمان ایران رفت و آمد داشتم؛ البته این کار به خاطر این فیلم نبود و حتی در آژانس هم مشغول نیستم. قبل از رفتنم به کانادا و تحصیل در رشته سینما، بسیاری از دوستان و بچههای محله ما در آژانس کار میکردند و هنگامی برگشتم بعضی از آنها آژانس تاسیس کرده بودند و بعضی دیگر همچنان رانندگی میکردند. من با این قشر و پشت صحنه آن ارتباط داشتم؛ پشت صحنه آژانس ۱۰۰ درصد به آن شکلی که من به تصویر کشیدم، نیست. بلکه پشت صحنه آن جهت این درام و قصه چیده شده است و آن تکهها از داخل آن درآمده هست. ولی من فکر میکنم ما به ازای شخصیتهای فیلم «پل خواب» در آژانسها و جامعه وجود دارند.
خیلی از آدمها در ۱۰ سال گذشته به من رجوع کردند و گفتند تجربه کشیدن مواد مخدر داشتهاند و اثرات مخرب این مصرف را به واقعیت دیدهاند. هنگامی مواد مخدر در ذهن همه نفوذ کرده هست، متوجه میشویم افرادی در زندانها نشستهاند که همین خاطرات را تعریف میکنند؛ یعنی ذهن تبدیل به چیزی میشود که فرد نمی داند کدام کار واقعی بوده و کدام کار واقعی نبوده است.
در جامعه ما آمار رسمی مواد مخدر ۳ میلیون نفر است و این نشان میدهد که رویکرد به این مسئله جدی هست. راهکارهایی که تا به امروز اجرایی شدهاند به این علت تاثیر مثبتی نداشته اند که تا به حال با نگاه هنری به مسئله اعتیاد نگاه نشده است و آنقدر نگاه تربیتی به این مسئله وجود داشته که فردی با منطق این مسئله مواجه نشده است و من با توجه به تجربههای خودم تصور کردم که با ساخت فیلم «پل خواب» در فضای شهری و دغدغه جوانان قرار بگیرم.
* اکبر زنجانپور بعد از سالها در یک فیلم سینمایی بازی کرد، چه شد که به فکر استفاده از این بازیگر افتادید؟
وقت اکران مناسبی به «پل خواب» نرسید ، برخی کارگردانها میل ندارند فیلم اولیها موفق شوند
آقای زنجانپور تاج و راس فیلم است و شرایط را عوض کردن میدهد. تُن صدا و تکان دادن دستها که حالت یک آدم مذهبی و پیشوا را القا میکند، مرا به این فکر واداشت که وی را جهت بازی در فیلم گزینش کنم، لیکن تصور میکردم که پدر فیلم از دنیا دیگری وارد این دنیا شده است و چنین شخصیتی دارد.
** برخورد مسئولان با فیلم «پل خواب» چگونه بود؟
من اعتقاد دارم فیلم «پل خواب» با بیمهری مواجه شد و افرادی که در واقع با انتظارات عجیب و غریبشان از وسط جشنواره فجر به این فیلم حمله کردند کار تحقیرآمیزی انجام دادند، چراکه تا وقت اکران این بیمهریها ادامه پیدا کرد.
* مردم نسبت به فیلم شما چه واکنشی داشتند؟
کارگردان «پل خواب» در سخنانی صریح به بیان مسائل گریبانگیر فیلم اولیها و اوضاع اکران فیلمش پرداخت.
هم اکنون درک میکنم که قرار است مردم زیاد از یک کارگردان سینمای بدنه، فیلم را بفهمند لیکن مردم حسیات را میفهمند. به نظرم خیلی از افراد در این مدت درخواست کردند به من بگویند که کارگردان نیستی! ولی در برابر حمایتهای درست و زیادی از افراد برجسته سینما هم دیدم.
* آیا از وقت و اوضاع اکران فیلمتان راضی هستید؟
برخی از کارگردانها به بهانه کمدی بودن فیلمشان وقت اکران خوب را از کسانی مثل من میگیرند. البته همین ظرف کوچک هم جهت من کافی است که راه خودم را پیش ببرم و به نظر میرسد به تدریج، وقت آن میرسد که تفکرات جدی تری جای تفکر کهنه فیلمسازی ما را بگیرد.
* به نظر شما در حال حاضر اقتباس در سینمای ما چگونه است؟
وقت اکران مناسبی به «پل خواب» نرسید ، برخی کارگردانها میل ندارند فیلم اولیها موفق شوند
ما به طور کلی در مبحث اقتباس دچار مسئله شدهایم و به نظر میرسد یک نفر باید اقتباس را تعریف کند. به نظر من موضوع، هسته توقع است که اقتباس میشود و عنوان فقط این نیست که از روی حرکات یک شخصیت ادبی اقتباس کنیم، لیکن این کار دیوانگی هست. گاهی یک بخشی از یک کتاب به فیلم تبدیل میشود و از زمانی به وقت دیگر و از ملیتی به ملیت دیگر انتقال میشود.
*شما در این فیلم از کتاب «جنایات و مکافات» استفاده کردید، آیا نسبت به این کتاب تعهدی دارید؟
من تعهدی به داستایفسکی و «جنایات و مکافات» ندارم، لیکن «جنایات و مکافات» هسته تفکر هست. علت من جهت ساخت «جنایت و مکافات»، روایت درون زندگی قاتل، متهم و بیان کلمه و ذهنیت هست. البته من باید این را به خوبی نشان بدهم. تفاوت من و داستایوفسکی در شیوه روایت داستان، درون زندگی یک قاتل هست. به نظرم اقتباس به معنی تبدیل جوهر تفکر یک فرد به یک فیلم هست؛ در نتیجه باید در بحث اقتباس کمی دقیقتر شویم. چراکه اقتباس نماد واکسن سازی در فرهنگ است.
* جشنواره فجری که «پل خواب» در آن بود، چگونه گذشت؟
به شخصه خودم را یک فیلم اولی میدانم و برایم مهم بود که در فجر باشم؛ البته از اول نمیخواستم دست به اقتباس «جنایت و مکافات» بزنم لیکن بسیاری از افراد تصور میکنند که هر کسی نمیتواند به این کتاب و آثار داستایوفسکی دست بزند و جهت آن تقدس ایجاد کردهاند.
فکر میکنم بعضی از کارگردانها نخواستند فیلم اولیهای دوره سی و چهار کارشان را زیاد پیش ببرند و از همان وقت تصمیم گرفتند که جلوی جوانان را بگیرند؛ در واقع یک گروه هر لحظه مقاومت میکنند تا سینما در دست خودشان باشد. بدنه سینما در خودش حرفهایی ایجاد میکند تا بعضی از افراد را به پایین بکشد و با حذف بخش نگاه نو، جشنواره فجر را یکی کند. اگر راه باز شود، در بین فیلم اولیها کسانی هستند که موفق خواهند شد و اگر فیلم من در شرایط بهتری اکران میشد به استقبال بهتری میرسید. به نظرم انتظار جهت صدور مجوز فیلمسازی به مدت ۸ سال و اکران شدن بعد از دو سال خیانت هست. این جهت جامعهای که ادعای فرهنگی دارد و قرار بود سینما را به مکانی جهت انجام کار فرهنگی تبدیل کند، مناسب نیست.
* یعنی از اینکه در جشنواره حضور داشتید خوشحالید؟
امروز چنان میگویند فیلم بفروش بساز که گویا بودجه تزریق شده است به سینما جهت این کارها است و گویا امروز سینما ظرف ابتذال را صد برابر ظرف فرهنگ میگذارد. ولی خوشحالم که در جشنواره فیلم فجر چند فیلمساز در کنار فیلم من قرار داشتند که در کارشان و دیدگاهشان جدی بودند و درخواست کردند فضا را عوض کنند.
آرزو دارم فیلمساز مسائل پیچیده را به گونهای مطرح کند که توجه همگان را به آن عنوان جلب کند. من نیز همواره شیوه فیلم سازی خودم را دنبال میکنم و اعتقاد دارم این سبک صداقت من در برابر آدمها هست؛ در نتیجه معنا در هر سبکی جریان دارد و تلاش میکنم با سبک خودم واقعیت درونی را به نمایش بگذارم. خواستم کارهای زیادی را انجام دهم ولی به دلایل متفاوت نشد؛ البته میتوانستم فیلمی ورای «جنایت و مکافات» بسازم. به هر حال در فیلم بعدی چنین چالشی را خواهم داشت و دوست دارم بتوانم از اطلاعاتم به عالی ترین نحو استفاده کنم.
* دشواری کار فیلم اولیها در ابتدای راه چقدر است؟
سختی کار اول این است که شما نزد کسی میروید و میگویید به من پول بدهید تا رویایم را بسازم و باید وی را متقاعد کنید که آن رویا به نتیجه میرسد. این در حالی است که هیچ کس تا به امروز از شما رویایی ندیده و این بسیار سخت خواهد بود.
دو بار با دو گروه سرمایه گذار و تهیه کننده به پیش تولید رفتیم و قرارداد بسته شد ولی در نهایت پروانه ساخت نگرفتم؛ این میتوانست من را نابود کند، ولی این به من منزل نشینی را یاد داد. من این را شنیده ام که از گوشه مبل و روی صندلیهای فلزی، مقاله، کتابها و شعرهای خوبی بیرون میآید. در مجموع من از خدمات دولتی محروم هستم و فقط رسانهها را دارم. امروز کسی نمی خواهد نظر من را بپرسد و گویا همه عالم دهر هستند و جواب همه سوالهای دنیا را میدانند. در این راستا تریبونی بهتر از سینما جهت من نیست.
حرف من این است که زیاد منابع انسانی مستعد ما به علت عدم استفاده صحیح و بجا هدر میروند و کسی از تخصصهای آنها استفاده نمیکند.
* از نظر شما نگاه هنرمند چه نوع نگاهی است؟
نگاه هنرمند نگاه انسانگرایانه و در خدمت ایدهآل هست. نگاه رندانهای که صرفا یک نگاه اجتماعی نیست و نباید درصدد تربیت مردم باشد. من در فیلم خودم قصه را از دید آدمی که مرتکب قتل شده است و مصرف مواد مخدر دارد، نگاه میکنم.
* فیلمساز به عنوان یک هنرمند چه وظیفهای در جامعه دارد؟
نگاه هنری به جامعه، یعنی هنرمند وظیفه حسی داشته باشد. همانطور که ما در فیلمها میبینیم فرد مجرم یک فیلم اعدام میشود و هنرمند در اینجا با خلاقیت خود به نوعی متولد میشود. هنرمند وظیفه دارد با نگاه تربیتی نگاه نکند چراکه نقش هنرمند تامین اجتماعی و تربیت ملت نیست. نقش هنرمند تربیت فرهنگ است و در تربیت فرهنگ باید از زاویهای نگاه کرد که قابل همذات پنداری باشد.
* از نظر شما چه کسانی در هنر میتوانند به خوبی حرف بزنند؟
کسی در هنر میتواند راجع به چیزی حرف بزند که نسبت به درونیات خودش صداقت داشته باشد و این نگاه هنری هست. نگاه تربیتی به اعتیاد این است که فرد را نابود میکند ولی نگاه هنری به آن این است که به چه دلیل انسانها وارد این کار خانمان سوز میشوند؟ بعد در واقع نگاه رند هنرمندانهای که به وفور در شعر ما دیده میشود، لازمه هنر است.
به نظر من آدمی که عاشق سینما است باید فیلم بسازد؛ البته همه عاشق سینما میشوند ولی کسی حق ساخت فیلم را دارد که تحصیل کند و خاک صحنه بخورد. به مرور که انسان بتواند از خودش هنر بسازد، دارای موقعیتی خواهد شد که حرف زدنش در جامعه مهم میشود، در واقع این آدم زیاد از آدمهای دیگر حق دارد، در مورد مساله ای صحبت کند.
هدف من از ساخت فیلم «پل خواب» این بود که احساس میکردم در دل ادبیات و فضای روشنفکری قصههایی وجود دارد که هنگامی من آنها را جهت هر کسی تعریف میکنم او به خودش میلرزد و از جایش تکان میخورد و به میزان ثقیل و سنگین بودن نوشته ربطی ندارد. بنابراین آثار ادبی احساسات و مکانیزمهایی را در بشر ایجاد میکند که از وقت و مردم دور نیستند و من فکر کردم میتوان آنها را به نوعی به گوش مردم رساند که شبیه زندگی خودشان باشد و به گونهای نباشد که یک فرد به طور مداوم اخلاقیات را به آنها یادآوری کند.
* آقای براهنی، یک اثر چه زمانی ماندگار می شود؟
اگر شما بروید و راجع به موضوعی فیلم بسازید که امروز اتفاق افتاده و جامعه را درگیر خودش کرده هست، تاریخ مصرف آن فیلم به اندازه تاریخ مصرف آن واقعه خواهد بود و یا تا موقعی مصرف دارد که فرد دیگری از دید دیگری به آن عنوان نگاه کند و این «واقعیت تاریخی» است که زیاد به آن فیلم اهمیت میدهد.
در مورد کارهای ژورنالیستی هم باید گفت دوام همه آنها برعکس موفقیت لحظهای آنها است ولی هنگامی که کسی در مورد حسهای عمومی و عواطف قدرتمند بشر فیلم بسازد، فیلمش ماندگار میشود. بنابراین من همواره تلاش میکنم به این زوایا توجه کنم و اتفاقا هنگامی این کار را میکنم، مطمئنم که فیلمهای بُرندهتری ساخته شدهاند که به عنوان آن پرداختند و تمام ذهن مخاطب را به خودشان جلب کردهاند و به نظر میرسد که دوام آن از دوام فیلمهای من زیاد است.
اما دوام سوژهها، فیلم را ماندگار میکند و این دوام از شخصیتها میآید؛ یعنی فیلمی که شخصیت محور باشد و احساسات متناقض بشریت را نشان دهد، اثر دوام است .
احساسات متناقض بشریت در قرآن نیز وجود دارند. شخصیت باید در امتداد تصمیماتی که در فیلم گرفته میشود، وجود داشته باشد. انتقادی که من به فیلمها دارم این است که با انتقال شخصیت یک فیلم به فیلم دیگر همان کاری را میکند که در فیلم قبلی افتاده است و شخصیتی که به اسطوره نزدیک شود، قویتر است.
*جای خالی چه موضوعهایی در سینمای ما احساس میشود؟
انسان متمایزی است که دست به کارهای مختلفی میزند. من فکر میکنم مسئله شخصیتهای سینمایی ما این است که بر اساس امیالشان زندگی نمیکنند و مفعول حوادثی هستند که بر سرشان میآید.؛ در نتیجه همه شخصیتهای سینمایی شبیه به یکدیگر میشوند.
در واقع سینمای کشور عزیزمان ایران دچار مشکلی شده است است که امیال شخصیتها حذف شده است هست؛ البته در گذشته به طور مثال شخصیت سینمایی میل داشت که زنش را نگه دارد و آن را دوست داشته باشد و این فیلم «هامون» میشد، ولی امروز ما در عالی ترین فیلمها فردیتی نمیبینیم. این فردیت میتواند منفی یا مثبت باشد لیکن نمونهها در فرهنگ بررسی میشوند.
ما باید بدیها را بررسی و شناسایی کنیم تا وارد مقولات شویم و یا اگر وارد میشویم بدانیم وارد کجا میشویم. امروز شخصیتهای سینمای کشور عزیزمان ایران دغدغه خودشان را پیاده نمی کنند و گویا جهت این آفریده شده است اند که زن بگیرند و زندگی معمولی داشته باشند.
*شما چه نگاهی به سینما به طور کلی دارید؟
من در عالم سینما و هنر بزرگ شدم و آدمهای متناقضی را دوست دارم؛ البته این امر جهت دوستان من جالب است که گاهی از یک فیلمی که دیگران نمیپسندند، خوشم میآید و گاهی دیگر یک اثر هنری را که افراد دیگر دوستش دارند، نقد میکنم.
نگاه من به تاریخ هنر، نگاه تقدس آلود و مقدس نما نیست که تصور کنم هیچکاک کسی است که دیگر تکرار نخواهد شد. من کارگردانان تازه را دوست دارم و فکر نمیکنم که سینما مرده هست؛ بلکه سینما ادامه دارد.
*نظر شما راجع به سینمای کشور عزیزمان ایران چیست؟
من عاشق کوبریک و عاشق آشکارسازی هستم. داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و مسعود کیمیایی را بسیار دوست دارم. به نظرم سینمای دهه ۴۰ و۵۰ عالی ترین دوره سینما بوده که در دهه ۶۰ نیز تجلی یافته است.
افتخار میکنم که عضوی از این سینما باشم، لیکن سینمای ایران این سینمای بدنهای که روی بیلبوردها قرار گرفته، نیست. سینمای کشور عزیزمان ایران تاریخ سینمای کشورمان است که ای کاش بتوانم یکی از دندانهای آن باشم و این یکی از بزرگترین آرزوهای من است.
فکر میکنم تفاوت کشورهای ما با سایر کشورهای منطقه در این است که سینما، هنر و ادبیات داریم و ادیب چنین مملکتی بودن و سینماگر فرهنگ شدن نیز افتخار هست، ولی باید حواسمان باشد که چه کاری میکنیم و باید مراقب باشیم که ده سال زندگی را در یک ساعت فراموش نکنیم.
در پایان، از مردم میخواهم فیلم «پل خواب» را ببینند و به آن فکر کنند، چراکه فیلم حوصله تماشاگر را سر نمی برد.
گفتگو از اشکان منصوری
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: اکران نشده | اکران فیلم | سینمایی | هنرمندان | هنرمند | سینمای | سینما | زندگی | ایران | آژانس | هنرمند