اطلاعیه سایت
معرفی رمان قربانی یک بازی احمقانه | پروانه ق کاربر انجمن نودهشتیا
دانلود _ موبایل _ گوشی _ تبلت _ جاوا _ سیمبیان _ apk _ pdf _ pc _ پرنیان _ کتابچه
>> توجه کنید لینک دانلودی وجود ندارد <<
نگاهی به دور و برش انداخت ، همه جا پر از درخت بود ، در آن شرایط حتی قادر نبود نوع درخت ها را از هم تشخیص دهد فقط میدید آنقدر بلند هستند که جلوی ورود نور خورشید به محوطه را گرفته اند.باز هم باید می دوید نمی دانست به کجا ! مقصدی وجود نداشت ، فقط می دوید باید می دوید کم کم احساس ضعف می کرد ، پاهایش ذوق ذوق می کرد و چشمانش می سوخت وهمه جا را از پشت پرده اشک تار می دید ، قلبش دیوانه وار به قفسه سینه می کوبید طوری که به راحتی صدایش را می شنید .کم کم احساس کرد پاهایش از شدت ترس و اضطراب فلج شده اند ، دو زانو روی زمین افتاد ، به اطرف نگاه کرد در کنار هر تنه درختی سایه شخصی را می دید ، همه جا پر از سایه های سیاه شده بود گویی هر لحظه سایه ها به او نزدیک تر می شدند نزدیک و نزدیک تر …
>> توجه کنید لینک دانلودی وجود ندارد <<
ادامه رمان قربانی یک بازی احمقانه را در سایت نودهشتیا دنبال کنید ( جهت حمایت از نویسنده )