• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

    تفسیر آیات 111 تا 120 سوره آل عمران

    به روایت گروه خبری حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی هست. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. جهت آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را جهت شما آماده می‌كنيم.

    سوره آل عمران سومین سوره قرآن کریم است که ۲۰۰ آیه دارد. عمران نام سه نفر از اشخاص مشهور بوده است: نام پدر حضرت موسی (ع)، پدر حضرت مریم (ع) و پدر حضرت علی (ع )که زیاد به ابوطالب مشهور بوده هست. ولی در این سوره زیاد منظور از آل عمران پدر حضرت مریم و همسرش و حضرت مریم (ع) وحضرت عیسی (ع) هست. این کلمه دو بار در این سوره به کار رفته است.

    سوره آل عمران یادآور طبقات و رده هایی از انسان ها است که خداوند متعال آنها را از میان جامعه بشری گزینش و گزینش کرده است و اینان عبارتند از: آدم نوح آل ابراهیم و آل عمران. در این سوره مطالب زیادی از جمله: ماجرای جنگ احد، مطالب فراوانی راجع به جهاد، مباهله، دعوت یهود به اسلام، امر به صبر و پایداری، بیان فضیلت شهدا و چند دعای قشنگ آمده است.

    تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ

    خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

    جز آزارى [اندك] هرگز به شما زيانى نخواهند رسانيد و اگر با شما بجنگند به شما پشت نمايند، سپس يارى نيابند (۱۱۱)

    ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ

    هر كجا يافته شوند به خوارى دچار شده‏ اند مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند] و به خشمى از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بينوايى بر آنان زده شد اين بدان باعث بود كه به آيات خدا كفر مى ‏ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى ‏كشتند [و نيز] اين [عقوبت] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‏ گذرانيدند (۱۱۲)

    لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ

    [ولى همه آنان] يكسان نيستند از ميان اهل كتاب گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏ خوانند و سر به سجده مى ‏نهند (۱۱۳)

    يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ

    تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏ دهند و از كار ناپسند باز مى دارند و در كارهاى نيك شتاب مى كنند و آنان از شايستگانند (۱۱۴)

    وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ

    و هر كار نيكى انجام دهند هرگز در باره آن ناسپاسى نبينند و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست (۱۱۵)

    إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

    خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

    كسانى كه كفر ورزيدند هرگز اموالشان و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود (۱۱۶)

    مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

    مثل آنچه [آنان] در زندگى اين دنيا [در راه دشمنى با پيامبر] خرج مى كنند همانند بادى است كه در آن سرماى سختى است كه به كشتزار قومى كه بر خود ستم نموده‏ اند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نكرده بلكه آنان خود بر خويشتن ستم كرده‏ اند (۱۱۷)

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

    تفسیر آیات ۱۱۱ تا ۱۲۰ سوره آل عمران

    اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى ‏ورزند آرزو دارند كه در زحمت بيفتيد دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه‏ هايشان نهان مى دارد، بزرگتر است در حقيقت ما نشانه‏ ها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد (۱۱۸)

    هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

    هان شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد و [حال آنكه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها[ى خدا] ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مى‏ گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى‏ گزند. بگو به خشم خود بميريد كه خداوند به راز درون سينه‏ ها داناست (۱۱۹)

    إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ

    اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى ‏كند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى ‏شوند و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمى ‏رساند يقينا خداوند به آنچه مى كنند احاطه دارد (۱۲۰)

    تفسير اجزای بعضی آيات

    اين آيات كريمه به طورى كه ملاحظه مى فرمائيد توجه و انعطاف به هدفى دارد كه آيات قبل متعرض آن بود، و آن بيان حال اهل كتاب و مخصوصا يهوديان بود كه به آيات خدا كفر ورزيده و خود را گمراه و مؤ منين را از راه خدا بازداشتند، و آيات دهگانه اى كه گذشت، از باب (الكلام يجر الكلام )، در بين اين دو دسته آيات قرار گرفته بود، بعد اتصال آيات مورد بحث با آيات دهگانه قبل به حال خود باقى است.

    لن يضروكم الا اذى…

    كلمه (اذى ) بطورى كه در مفردات القرآن راغب آمده، به معناى هر آن ضررى است كه به جانداران برسد – به جان يا به تن آنها و يا به سعادت اخروى يا دنيوى شان.

    عبارات مهم : عمران – اسلام
    ضربت عليهم الذله اينما ثقفوا الا بحبل من اللّه و حبل من الناس

    كلمه (ذلت ) مصدرى است كه براى نوع ساخته شده است و كلمه (ذل ) بضمه بطورى كه راغب گفته، به معناى ذلتى است كه از قهر و غلبه ناشى شود، و با كسره ذال، به معناى ذلتى است كه از ناحيه تعصب و تكبر ناشى گردد. و معناى عمومى آن (كه هم در ذل – بضمه – است و هم در ذل – بكسره – و هم در بناى نوع – و هم در ساير مشتقات ) عبارت است از انكسار و رام شدن در برابر خصم، و در برابر آن ماده (عز) هست، كه به معناى رام نشدن و نپذيرفتن تاثير طرف برابر است.

    و كلمه (ثقفوا) ماضى مجهول و به معناى (وجدوا: يافت شدند) است و كلمه (حبل ) به معناى آن سببى است كه تمسك به آن باعث مصونيت و حفظ گردد، كه البته به عنوان استعاره در مورد هر چيزى كه نوعى امنيت و عصمت و مصونيت آورد استعمال مى شود، نظير عهد و ذمه و امان دادن كه همه اينها را نيز حبل مى گويند.

    ضربت عليهم الذلة

    مراد از اينكه بر اهل كتاب ذلت زده شده است اين است كه ذلت بر آنان مقدر شده است و آنچنان ثابت شده است كه نقش سكه روى فلز، و يا خيمه بر بالاى سر انسان ثابت مى شود. بعد ذلت براى آنان نوشته شده است و يا به اعتبار كلمه (على ) برايشان مسلط گشته مگر آنكه به حبل و سببى خدائى چنگ بزنند و يا خود را به دامن نيرومند انسانى بيفكنند.

    در اين آيه شريفه كلمه (حبل ) تكرار شده است (فرموده : چنگ بزنيد به حبلى از خدا و حبلى از مردم ) با اينكه مى توانست بفرمايد: (الا بحبل من اللّه و من الناس ) و اين بدان جهت بود كه كلمه حبل وقتى به خداى تعالى منسوب شود، معنائى مى دهد و وقتى به انسانها نسبت داده شود معنائى ديگر مى دهد. در اولى (وقتى به خداوند منسوب شود) معنايش قضا و قدر و حكم تكوينى يا تشريعى خدا است و در دومى (وقتى به انسانها نسبت داده شود) به معناى تمسك عملى است.

    و مراد از (ضرب ذلت بر آنان ) اين است كه خداى تعالى حكم تشريعى به ذلت آنان كرده، به دليل اينكه دنبال ضرب ذلت مى فرمايد: (اينما ثقفوا هر جا كه يافت شوند) چون معناى ظاهر اين جمله اين است كه مؤ منين هر جا ايشان را ديدند و بر آنان مسلط شدند، چنين و چنان كنند. و اين با ذلت تشريعى كه يكى از آثارش جزيه گرفتن هست، مناسبت دارد.در نتيجه برگشت معناى آيه به اين مى شود كه اهل كتاب به حسب حكم شرع اسلامى ذليلند، مگر اينكه يا داخل در ذمه اسلام شوند و يا امانى از مردم مسلمان به نحوى از انحاء ايشان را حفظ كنند.

    ولى از ظاهر كلام بعضى از مفسرين برمى آيد كه خواسته است بگويد: آيه (ضربت عليهم الذلة ) در اين مقام نيست كه حكمى شرعى را تشريع كند، بلكه مى خواهد خبر از مقدراتى بدهد كه به قضاى خداى تعالى بر سر يهود آمده، چون اسلام وقتى ظهور كرد كه يهود در حال ذلت بسر مى برد، و بعضى از شاخه هايشان به مجوس جزيه مى داد و بعضى به نصارا.

    و اين معناى بدى نيست، حتى ذيل كلام تا آخر آيه هم آن را تاييد ميكند براى اينكه از ظاهر آن بر مى آيد كه ذلت و مسكنت يهود به خاطر سوء واکنش‌ خود او بوده يعنى كفرى كه به آيات خدا مى ورزيد و انبيا را به قتل مى رساند و دائما به حقوق ديگران تجاوز مى كرد، ولى عيبى كه دارد اين است كه لازمه اين معنا آن است كه آيه را مختص به يهود بدانيم. با اينكه هيچ دليلى به حسب ظاهر بر اين تخصیص داده شده است نيست. و ان شاء اللّه به زودى در تفسير آيه : (و القينا بينهم العداوة و البغضاء) گفتارى در اين باره مى آيد.

    و باوا بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنه…

    كلمه (باو) به معناى (اتخذوا گرفتند) هست. وقتى گفته مى شود: (باو مبائة مكانا-) معنايش اين است كه فلانى ها مكانى را براى خود اتخاذ كردند و يا به مكانى برگشتند و كلمه(مسكنت ) به معناى شدت فقر است و ظاهرا مسكنت اين است كه انسان به جائى از فقر و يا هر فقدانى برسد كه راه نجاتى از آن نداشته باشد. بنابراين معنا صدر و ذيل آيه با هم سازگار مى شود.

    ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

    و معناى اين جمله اين است: غضب الهى براى اين بود كه امروز عصيانگرى كردند و از پيش هم بر اعتداء و ياغى گريشان استمرار مى دادند.

    ليسوا سواء… من الصالحين

    كلمه (سواء) مصدرى است كه معناى وصف از آن اراده شده، مى خواهد بفرمايد: اهل كتاب همه مثل هم، و مساوى در وصف و در حكم نيستند، براى اينكه بعضى از آنان امتى هستند قائم به عبادت، و آيات خدا را مى خوانند و چنين و چنانند، و بعضى ديگر اينطور نيستند. و از اينجا معلوم مى شود كه جمله : (من اهل الكتاب…) در مقام تعليل هست، و وجه عدم تساوى اهل كتاب را بيان مى كند.

    مفسرين در معناى كلمه (قائمة ) اختلاف كرده، بعضى گفته اند: يعنى ثابت قدم بر امر خدايند. بعضى ديگر گفته اند يعنى عادل و معتدلند، به دو طرف افراط و تفريط گرايش ندارندبعضى ديگر گفته اند: يعنى داراى امتى و مذهبى قائم و طريقه اى مستقيم اند.

    معناى (امت قائمة) و اشاره به تفاوت بين (سرعت) و (عجله)

    حق مطلب اين است كه لفظ (قائمه ) مطلق است و هيچ يك از اين قيدها را ندارد، و در نتيجه همه اين معانى را تحمل مى كند، چيزى كه است وقتى مى بينيم سخن از كتاب و اعمال صالحه آنان به ميان آمده، بيشتر اين معنا به ذهن مى رسد كه مراد از قيام بر ايمان و اطاعت باشد.

    و كلمه (آناء) جمع (انى ) بكسره همره، و يا بفتحه آن هست. بعضى گفته اند: جمع كلمه (انو)است كه به معناى وقت هست. بعد آناء يعنى اوقات.

    و مسارعه به معناى مبادرت ورزيدن و شتافتن هست. و اين كلمه باب مفاعله از ماده سرعت است.

    در مجمع البيان مى گويد: تفاوت بين سرعت و عجله اين است كه سرعت به معناى جلو افتادن در كارى است كه جلو افتادن در آن جايز باشد. بعد سرعت (از آنجائى كه هميشه در كار خير به كار مى رود) خود يكى از صفات ممدوح هست. و ضد آن (ابطاء كندى ) است كه صفت ناپسندى هست، به خلاف عجله كه چون به معناى شتافتن و جلو افتادن در كارى است كه نبايد در آن شتاب كرد. لذا از صفات نكوهيده و مذموم به شمار مى رود. و ضد آن (اناة – درنگ و تانى ) است كه از صفات پسنديده است.و ظاهرا سرعت در اصل، وصف حركت، و عجله وصف متحرك بوده، (بعدها به خود متحرك هم گفته اند مسارع، وگرنه در اصل لغت موارد هر يك غير مورد ديگرى است ).

    (خيرات ) مفيد استغراق است به معناى مطلق اعمال صالح

    و كلمه (خيرات ) به معناى مطلق اعمال صالح است – چه عبادت، چه انفاق، چه عدل، چه قضاى حاجت و… و اين كلمه بدان جهت كه هم جمع است و هم الف و لام بر سر دارد از نظر ادبيات استغراق را مى رساند. و همانطور كه گفتيم شامل همه انحاى خيرات مى شود، و ليكن بيشتر در خيرات مالى اطلاق مى گردد. همانطور كه كلمه (خير) بيشتر در مورد مال استعمال مى شود.

    خداى سبحان در اين آيه شريفه كلياتى از صفات پسنديده نيكان از اهل كتاب را بر شمرده، اول ايمان به خدا، دوم امر به معروف و نهى از منكر، سوم مسارعت در كار خير و چهارم اين است كه ايشان مردمى صالحند، و به همين جهت همنشينان انبيا و صديقين و شهداء هستند. چون در آيات شريفه : (اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين )، اهل صراط مستقيم را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام شده است و مورد غضب قرار نگرفته و گمراه نشدند. و در آيه شريفه (فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين…) فرموده : آنهائى كه مورد انعام خداى تعالى قرار گرفته اند، با انبيا و صديقين و شهدا و صالحين هستند و بعضى از مفسرين گفته اند: مراد در اين آيه عبد اللّه بن سلام و اصحاب اويند.

    و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه…

    اينجا منظور از كفر، كفران در برابر شكر هست. مى فرمايد: هر كار خيرى كه مى كنند از ناحيه خداى تعالى كفران نمى شوند، يعنى خداى تعالى شكرشان را بجا مى آورد و عمل خيرشان را به ايشان بر مى گرداند، بدون اينكه آن را ضايع و بى نتيجه بگذارد. همچنانكه در جاى ديگر فرموده : (و من تطوع خيرا فان اللّه شاكر عليم ) و نيز فرموده : (و ما تنفقوا من خير فلانفسكم… و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون )

    ان الذين كفروا لن تغنى عنهم…

    از ظاهر وحدت سياق چنين بر مى آيد كه مراد از اينهائى كه كافر شدند، طايفه اى ديگر از اهل كتابند، كسانى هستند كه دعوت نبوت را نپذيرفته اند و نه تنها نپذيرفته اند بلكه عليه اسلام توطئه هم مى كنند و در خاموش كردن نور آن لحظه اى كوتاه نمى آيند و از هيچ كارى فروگذار نيستند.

    و چه بسا مفسرين كه گفته اند اين آيه ناظر به اهل كتاب نيست، بلكه به مشركين نظر دارد، و در حقيقت توطئه و زمينه چينى است براى داستان احد، كه به زودى بدان اشاره مى كند. ولى اين نظريه با جمله اى كه به زودى مى آيد و مى فرمايد: (و تومنون بالكتاب كله، و اذا لقوكم قالوا آمنا…) نمى سازد، چون مشركين چنين سابقه اى ندارند كه وقتى به مؤ منين رسيدند بگويند ما ايمان آورديم و وقتى به همفكران خود رسيده باشند، سر انگشتان خود را از شدت خشم گزيده باشند. اين وضع با حال يهود تطبيق مى كند، و از همينجا روشن مى شود كه تا اينجا اتصال سياق آيات به هم نخورده است.و چه بسا بعضى از مفسرين اين گفته را كه (آيه شريفه مورد بحث، به مشركين نظر دارد) با اين گفته كه آيه سخن از دوروئى مى كند جمع كرده و معتقدند كه به يهود نظر دارد، و ليكن اين نظريه اشتباه است.

    مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا…

    كلمه (صر) به معناى سرماى شديد هست. و اگر مطلبى را كه برايش مثل زده (يعنى انفاق يهوديان را) مقيد كرد به قيد (در اين زندگى دنيا) براى اين بوده كه بفهماند، آنان از منزل آخرت بريده اند و انفاقشان هيچ ارتباطى به حيات آخرت ندارد.

    عمل فاسد، اثر فاسد در پى دارد

    و حاصل كلام در اين آيه اين است كه انفاق و مخارجى كه يهود در اين زندگى دنيا مى كند، با اينكه به اين منظور مى كند كه وضع زندگى خود را اصلاح نموده و به مقاصدى كه دارد برسد، ليكن به جز بدبختى و شقاوت، بهره اى از آن به دست نمى آورد، بلكه آنچه را مى خواهد و دنبال مى كند، به تباهى مى كشاند. پيش خود خيال مى كند سعادتى به چنگ آورده ولى آنچه به دست آورده شقاوت هست. و مثلش مثل بادى است كه در آن سرماى شديدى باشد و زراعت ستمگران را سياه كند، و اين نيست مگر به خاطر ظلمى كه خودشان به خويشتن كرده اند، چون عمل فاسد به جز اثر فاسد، اثر ديگرى نمى بخشد.

    يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونكم…

    در اين آيه شريفه، (وليجه ) (خويشاوند نزديك ) را (بطانه ) (آستر) ناميده و وجهش اين است كه آستر به پوست بدن نزديك هست. تا رويه (ظهاره ) لباس. چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و مى داند كه آدمى در زير لباس چه پنهان كرده، خويشاوند آدمى هم همينطور هست، از بيگانگان به آدمى نزديكتر و به رازها آدمى واقف تر هست. و جمله (لا يالونكم ) به معناى (لا يقصرون فيكم ) هست. يعنى دشمن های از رساندن هيچ شرى به شما كوتاهى نمى كنند.

    و كلمه (خبال ) به معناى شر و فساد است و به همين جهت است كه جنون را (خبل ) هم مى گويند، چون در جنون، فساد عقل است.

    و در جمله (ودواما عنتم ) كلمه (ما) مصدريه است و معناى جمله را (ودوا عنتكم ) مى سازد، يعنى دوستدار شدت و گرفتارى و ضرر شمايند.

    ها انتم اولاء تحبونهم…

    ظاهرا كلمه (اولاء اسم اشاره و كلمه (ها) براى هشدار دادن هست. و اصل جمله (انتم هولاء)بوده باشد. و كلمه (انتم ) بين ها و بين اولاء فاصله شده است باشد، همانطور كه مى گوئيم : (زيد هذا و هند هذه كذا و كذا) اين زيد و اين هند چنين است و چنان هست. (در فارسى هم همين كار را مى كنيم يعنى به جاى اينكه بگوئيم شما همان هایي كه چنين و چنان كرديد، مى گوئيم : هان مگر شما آنهائى نبوديد كه چنين و چنان كرديد.

    و تؤمنون بالكتاب كله

    الف و لام در (الكتاب ) براى افاده جنس هست، و چنين معنا مى دهد كه شما به همه كتابهاى آسمانى كه از ناحيه خدا نازل شده است ايمان داريد، چه كتاب خودتان و چه كتاب اهل كتاب. ولی اهل كتاب به كتاب شما ايمان ندارند.

    و اذا لقوكم قالوا آمنا

    يعنى اهل كتاب منافقند، وقتى شما را مى بينند مى گويند ايمان آورديم.

    و اذا خلوا عضوا عليكم الانامل من الغيظ

    و چون به خلوت مى روند، سرانگشت خود را از شدت خشمى كه بر شما دارند مى گزند. و كلمه (عض ) گاز گرفتن با دندان با فشار هست. و كلمه (انامل ) جمع انمله است كه به معناى نوك انگشتان هست. و كلمه (غيظ) به معناى خشم و كينه هست. (و عض انامل بر فلان چيز)مثلى است كه در مورد تاسف و حسرت و رساندن شدت خشم و كينه زده مى شود.

    قل موتوا بغيظكم…

    اين جمله نفرينى است بر آنان در عبارت امر. و اگر اينطور تعبير كرده، براى اين بوده كه جمله به ما بعدش كه مى فرمايد: (ان اللّه عليم بذات الصدور) متصل شده، چنين معنا دهد: بگو، بار الها بخاطر همين كينه اى كه دارند، مرگشان بده، كه تو، به آنچه در سينه ها است يعنى در دلها و جانها است دانائى.

    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: عمران | اسلام | خداوند | تفسیر | آیات | الهی | سوره آل عمران |

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب مکانیک سیالات زبان اصلی
  • خرید کتاب عشق، وابسته به عشق شهوانی زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع سیستم های دینامیکی
  • هاردکپی کتاب های ادبیات نظارتی
  • خرید کتاب های زبان اصلی آزمون های کانادا
  • دانلود منابع مرجع تجهیزات هوا و فضا
  • خرید کتاب زبان اصلی گواهینامه خلبانی
  • منابع اورجینال ترمودینامیک و مکانیک آماری
  • کتاب های مدیربرنامه اورجینال
  • خرید کتاب های انرژی های تجدید پذیر از آمازون
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>