اطلاعیه سایت
کیانوش عیاری گفت: این فیلم همانند زلزله تلخ هست؛ این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه.
به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ صد و شصت و هفتمین آیین دیدار گروه هنر و تجربه و آخرین اکران پاییزی این گروه سینمایی شب بیست و پنجم آذرماه در موزه سینما، به فیلم یکی از کارگردانان بزرگ سینمای ایران، کیانوش عیاری تخصیص داده شده است پیدا کرد. «بیدار شو آرزو» عنوان فیلمی است که عیاری ۱۴ سال پیش همزمان با زلزله بم در آن شهر ساخته هست. در این مراسم کیانوش عیاری به همراه تعدادی از عوامل فیلم هم چون بهناز جعفری، مهران رجبی، حسن آقا کریمی و… حضور داشت و افراد دیگری چون علی دهکردی، محمد حمزهای و امیر حاج رضایی هم از جمله حاضرین در این مراسم بودند.
کیانوش عیاری، در ابتدای این برنامه و پیش از شروع فیلم در تصویر العمل به مجری که او را جسور و جریانساز خطاب کرده بود، گفت: من نه جسور هستم نه جریانساز؛ فقط شاید خصلت لجبازی داشته باشم! فیلم «بیدار شو آرزو» در سال ۸۲ ساخته شد. زمانی که ما سر پروژه سریال «روزگار قریب» بودیم. بعد از وقوع زلزله بم، کار سریال را متوقف کردیم و با آقای مهران رجبی و زن بهناز جعفری و تعدادی دیگر از اعضای گروه راهی بم شدیم. آن وقت که به سمت بم حرکت کردیم هیچ سوژه خاصی جهت فیلم هم در نظر نداشتیم.
عیاری همچنین در مورد انگیزه و دلیلش از ساخت این فیلم افزود: در جریان زلزله شهریورماه سال ۷۵ در طبس، در عملیات جستوجو جهت یافتن یک جنازه، مهندسی بسیار ظریفی صورت گرفته بود که این مسئله به صورت یک ایده، سوژه و یک خاطره در ذهن من مانده بود. در وقت وقوع زلزله رودبار احساس کردم اگر بخواهم آن سوژه را بسازم، از مصادیق سوء استفاده از فضای تلخ به نظر برسد. ولی بعد دیدم آقای کیارستمی در مورد زلزله رودبار فیلمی ساخت که در آن هیچ اثری از سوءاستفاده از یک واقعه تلخ دیده نشد و از آنجا که کارشان را درست انجام دادند، متهم به فرصتطلبی هم نشدند. من نیز بالاخره بعد از واقعه بم توانستم آن سوژه را به تصویر بکشم. البته داستان فیلم در بم بسیار با آن ایده من در زلزله طبس متفاوت هست. ولی آبشخور صحنهای در فیلم که آقای رجبی در آن به دنبال خانواده و دخترش هست، ناشی از همان خاطره طبس است . همچنین یکی دوگزارشی که در وقت وقوع زلزله در روزنامهها خوانده بودم هم در فیلم گنجانده شدند که در نهایت به فیلم «بیدار شو آرزو» تبدیل شد.
هشدار زلزله پایتخت کشور عزیزمان ایران را جدی بگیرید ، عذر میخواهم که فیلم تلخ است!
او راجع به نحوه ساخت فیلم هم توضیح داد: حضور ما در بم، سه بار و هربار یک ماه طول کشید. علت چند پاره شدن دوره فیلمبرداری، فشار معنوی ناشی از مصیبت بود. بچهها همگی کار خود را می میکردند ولی به نوعی دلمرده بودند که حتی با وجود حضور آقای رجبی [که فردی شوخ است] باز هم فضا بسیار غمانگیز بود. در این فیلم به جز آقای رجبی و زن جعفری، باقی بازیگران همگی از اهالی بم هستند و عمده آنها کسانی بودند که دهها نفر را در زلزله از دست داده بودند. بازیگر نقش امدادگر فیلم، جوانی بود که ۱۶۰ نفر را در زلزله از دست داده بود. میخواهم از کسانی که فیلم را میبینند، عذرخواهی کنم به چه دلیل که این فیلم همانند زلزله تلخ هست، این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه. فیلم آنقدر تلخ است که اگر از غم دیدن آن مجبور به ترک سالن شوید، هیچ ناراحت نمیشوم و به شما حق می دهم.
عیاری در آخر سخنانش، با بیان اینکه شاید صحبتها و هشدارش در رسانه انتشار شود و در نهایت بتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، عنوان کرد: همه میدانیم زلزلهای در پایتخت کشور عزیزمان ایران به وقوع خواهد پیوست که تردید ناپذیر هست. قصدم ترساندن شما و ایجاد دلهره نیست، ولی میگویند زلزله پیشرو به قدری مهیب است که شاید قرنها مشابهش رخ ندهند. چندی پیش خواندم که آقای عکاشه [پدر زلزلهشناسی ایران] اعلام کرد که فعالترین گسلهای ایران، گسلهای شمال پایتخت کشور عزیزمان ایران و شمال تبریز هست. ولی این خبر آن طور که باید شنیده نشد. این زلزله الان ۳۸ – ۳۹ سال به تعویق افتاده هست. در همین زمینه میخواهم پیشنهاد بدهم که گاز از پایتخت کشور عزیزمان ایران برچیده و همه چیز به صورت کامل برقی شود. به چه دلیل که میدانیم بخشی از آسیبهای زلزله ناشی از انفجار لولههای گاز بعد از وقوع اتفاق هست. در دولت قبل، ایده انتقال ۱۲۶۰ نفر از پایتخت کشور عزیزمان ایران به جایی دیگر به باعث کم کردن هزینهها و آسیبهای زلزله مطرح شد که این اتفاق نهایتا با ۶۰۰ نفر رخ داد. ششصد نفر کارمندی که فقط خود رفتند ولی همچنان خانوادههایشان در پایتخت کشور عزیزمان ایران ماندند.
در ادامه این مراسم مهران رجبی هم راجع به این فیلم گفت: این فیلم مانند فیلم های مستند هست. در همان اواسط سریال «روزگار قریب» بود که بلافاصله بعد از وقوع زلزله خود را به آنجا رساندیم. در راه نمیدانستیم میخواهیم از چه چیزی فیلم بگیریم. راستش را بخواهید فکر هم نمیکردیم رفتنمان جدی شود به چه دلیل که تصور نمیکردیم اصلا به ما اجازه فیلمبرداری دهند. در بم فضای بسیار خاصی بود. همه ناراحت بودند. همه گریه میکردند. غروبهای بم همه گریه بود. از کنار چادرها که میگذشتیم فقط صدای گریه میآمد و فضا بسیار تلخ بود.
او درمورد آمادهسازی جهت فیلمبرداری نیز گفت: گریم ما در این کار هم بسیار راحت بود. به این صورت که مسئول گریم هر روز یه بیل خاک روی سر ما میریختند! شب که شستوشو میکردیم پر از گل میشد و فردا صبح مجددا یک بیل خاک جهت گریم به سرمان ریخته میشد.
کیانوش عیاری گفت: این فیلم همانند زلزله تلخ هست؛ این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه.
بهناز جعفری، از دیگر بازیگران این فیلم نیز با تاکید بر این توصیه که از حضورش در این فیلم مفتخر است،عنوان کرد: بعد از ۱۴ سال خسته نباشید میگویم. به این تجربه بسیار مفتخرم. خیلی چیزها یاد گرفتم. مخصوصا اینکه هیچ فیلمنامهای در کار نبود و همه چیز سر صحنه انجام میشد. من هم آنجا نقش بازی نمیکردم و تمام حس و حالم متاثر از فضای آنجا و واقعی است.
او به یک خاطره تلخ از ایام فیلمبرداری در بم هم اشاره کرد: روز اولی که جهت فیلمبرداری به بم رفته بودیم، آقای عیاری پتویی را از زیر آوار بیرون کشید و به من داد که روی سرم بیاندازم. پتویی که هنوز بوی بدن انسانی که آن را رویش میانداخته است را میداد. کار بسیار سخت و دردناکی بود که من در اوایل فیلمبرداری آن را تحمل میکردم.
حسن آقاکریمی از دیگر عوامل فیلم نیز درمورد «بیدار شو آرزو» گفت: تمام صحنههای فیلم بازسازی شده است است و مستند نیست. این فیلم فقط یک دقیقه مستند دارد. آن هم به علت آنکه بازسازی فرودگاه بم با آن همه هواپیما ممکن نبود. ولی متاسفانه در اکران شخصی که همان سالها با منتقدین داشتیم آنها معتقد بودند که این فیلم به علت آنکه مستند هست، ارزش سینمایی ندارد. درحالی که این فیلم مستند نیست.
گفتنی هست؛ جعفر صانعی مقدم، امیر حاج رضایی، علی دهکردی، محمد حمزه ای، نیما جاویدی، ابراهیم ایرج زاد، بیتا بیگی، حسین پورمحمدی، مهران رجبی، بهناز جعفری، حسین سلیمانی، علی شادمان و … از جمله حاضران در این مراسم بودند.
انتهای پیام/
واژه های کلیدی: کیانوش عیاری | سینمای ایران | بهناز جعفری | مهران رجبی | مستند | زلزله | بیدار | ایران