به روایت گروه خبری حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت؛ شهید بابا علی خدایی سال (۱۳۳۸)در یک خانواده متدین و مذهبی از روستای وکیل کندی ازتوابع شهرستان میاندواب چشم به دنیا گشود و در دامان پدر مادری پاک و مومن ، دوران کودکی خویش را پشت سر گذاشت .

شهید خدایی با علاقه و استعدادی قابل تحسین ،تحصیلات ابتدایی خویش را شروع نموده و دوره راهنمایی و متوسطه را در شهرستان میاندواب به آخر رسانید به اخذ دیپلم نائل آمد. شهید خدایی ، جوانی با شهامت ، آگاه و معتقد با اسلام بود و بخاطر همین از وقت اوج گیری مبارزات مردم کشور عزیزمان ایران در قبل از انقلاب با تمام توان در خدمت انقلاب اسلامی قرار داده شد و درفعالیت های ملت کشور عزیزمان ایران علیه رژیم ستمشاهی فعالانه شرکت کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ، شهید خدایی همراه پدر بسیجی و مجاهد خویش وارد سپاه شد و به صورت شبانه روزی در خدمت انقلاب اسلامی قرار داده شد ، ایمان ،تعهد و اخلاص، دلیری ودلیری ایشان باعث شد که مورد توجه خاص رزمندگان بسیجی و سپاهی قرار گیرد و با علاقه و علاقه ای که در دل رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود ، به سعادت فرماندهی گردان شهید رجائی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

زندگی نامه شهید خدایی

شهید عالیقدر در این مقام خدمات بسیار ارزشمندی را به اسلام و انقلاب انجام داد و در پاکسازی منطقه میاندواب و مهاباد از لوث وجود ضد انقلاب نقش عمده ای را ایفا کرد ولی همه این شجاعتها و خدمات روح متواضع او را عوض کردن نداد و مثل برادری دلسوز و مهربان با رزمندگان تحت امرخویش واکنش‌ می کرد.

شهید خدایی چنان عاشق اسلام و امام خمینی (ره)و تشنه شهادت بود که هیچ وقت به آسانی و آرامش خویش فکر نکرد و شبانه روز در کوهها و دشت ها به نبرد با دشمن های داخلی و خارجی انقلاب پرداخت و سرانجام روح تشنه شهادت این سردار مجاهد اسلام و انقلاب با نوشیدن شربت گوارایشهادت در ستیز با ضد انقلاب داخلی در کردستان آرامش یافت و در تاریخ (۱۳/۰۴/۶۲) به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای میاندواب به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید

بسم رب الشهداء و صديقين
((ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا کانهم بنيان مرصوص))

با پیروزی انقلاب اسلامی، شهید خدایی همراه پدر بسیجی و مجاهد خویش وارد سپاه شد و به صورت شبانه روزی در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت.

براستی خدا آنان که در صف فشرده در راهش می جنگند دوست دارد و ماند دیواری که از سرب ریخته شده است نزدیک هم قرار گرفته اند بعد خداوند منان خواستارم که وحدت و یکپارچگی میان ملت و ارتش اسلام هرچه زیاد برقرار شود و مانند اتمهای فلز سرب بهم فشرده باشند.

پدر و مادر و خواهر برادر ن باعشق و آگاهانه به ندای سالار شهیدان حسین ع) در میدان کربلا تنها مانده بود و صدا زد« هل من انصر ینصرنی لبیک» گفتم انشاءالله چند لحظه ای دیگر عازم جبهه حق علیه بال خواهم شد از درگاه خداوند متعال خواستارم در این نبردپیروز بشویم و بعد از پیروزی شهادت نصیب من شود در من از شماها تقاضا دارم جنازه این جانب را در قبرستان میاندواب به خاک بسپارید برایم هیچ گریه نکنید بلکه جهت اسلام گریه کنید چون من عالی ترین آرزو که داشتم انشاءالله به او می رسد.

انتهای پیام/

بیوگرافی شهیدباباعلی خدایی

واژه های کلیدی: پیروزی | انقلاب | شبانه | ایران | اسلام | خداوند | اسلامی | شهادت