اطلاعیه سایت
او از عالی ترین طبیبان هند هست، سرزمینی که در وقت او در علم طبابت حرف اول را می زند و گوبا به دربار منصور خلیفه عباسی آمده تا هنر سرزمینش را به رخ خلیفه عباسی بکشد.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ او از عالی ترین طبیبان هند هست، سرزمینی که در وقت او در علم طبابت حرف اول را می زند و گوبا به دربار منصور خلیفه عباسی آمده تا هنر سرزمینش را به رخ خلیفه عباسی بکشد . با اعتماد به نفس و مغرورانه سخن می گوید و در بین سفارشهای طبیاش به خلیفه، گاهی یکی از کتابهایی را که به زبان هندی است و نوشته گذشتگان و معاصرین اوست به خلیفه معرفی می کند و جهت تایید گفتارش بخشی از کتاب را جهت خلیفه می خواند.
خلیفه از تبحر و دانش طبیب به حیرت در آمده و همینطور که سخنان او را می شنود گاهی نگاهی به درب ورودی می اندازد و منتظر است تا جعفر بن محمد (ع) بیاید. گر چه دیدارش را خوش ندارد ولی می داند که تنها اوست که می تواند در برابر این طبیب متبحر حرفی جهت گفتن داشته باشد و آبروی تاج و تخت خلیفه و مردمان عراق را حفظ کند.
او آمد. به محض ورود به حاضرین در مجلس سلام نمود و هگان بی اختیار در برابر قدومش بلند شده است و جواب سلامش را دادند. طبیب که او را نمی شناسد در صورت اش نگاه می کند و در همان نخستین نگاه متوجه می شود که او باید عالم بزرگی از عالمان عراق باشد. به سخنانش ادامه می دهد و امام صادق (ع) ساكت و با طمانینه در مجلس نشسته و سخنان طبیب را گوش می دهد.
روایت مناظره امامصادق(ع) با طبیب هندی
مرد هندى هنگامی از سخنانش فارغ شد رو به او کرد و گفت : آیا از آنچه نزد من است ، چیزى را مى خواهى ؟
امام : نه چون آنچه نزد من است بهتر از آن است كه نزد توست .
طبیب: آن چیست ؟
امام فرمود: من گرمى را با سردى و سردى را با گرمى و تر را با خشك و خشك را با تر مداوا مى كنم و كار را به خدا وامى گذارم و آنچه را كه از پیامبر اسلام (ص) وارد شده است به كار مى بندم كه فرمود: بدان كه معده منزل درد است و پرهیز رأس هر دوایى است و به بدن خود آنچه را كه عادت كرده بده .
او از عالی ترین طبیبان هند هست، سرزمینی که در وقت او در علم طبابت حرف اول را می زند و گوبا به دربار منصور خلیفه عباسی آمده تا هنر سرزمینش را به رخ خلیفه عباسی بکشد.
مرد هندى گفت : آیا طب غیر از این است ؟
امام فرمود: آیا گمان مى كنى كه من از كتب طب آموخته ام ؟ گفت آرى، حضرت فرمود: نه به خدا قسم من غیر از خدا از كسى یاد نگرفته ام. اكنون بگو كه من به طب آگاهترم یا تو؟
طبیب هندى با غرور گفت: من .
امام فرمود: از تو مى پرسم جواب بده .
هندی بادی به غبغب انداخت و گفت: بپرس .
امام فرمود: اى مرد هندى به من بگو به چه دلیل سر انسان داراى استخوانهاى متعددى است ؟
روایت مناظره امامصادق(ع) با طبیب هندی
اندکی با خود اندیشید و چون جوابی نیافت گفت: نمى دانم .
– امام فرمود: بگو به چه دلیل موى سر در قسمت بالا قرار گرفته ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل پیشانى از مو خالى است ؟
او از عالی ترین طبیبان هند هست، سرزمینی که در وقت او در علم طبابت حرف اول را می زند و گوبا به دربار منصور خلیفه عباسی آمده تا هنر سرزمینش را به رخ خلیفه عباسی بکشد.
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل پیشانى داراى خطوط است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل ابروها بالاى چشمها قرار گرفته ؟
روایت مناظره امامصادق(ع) با طبیب هندی
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل بینى در وسط دو چشم قرار گرفته است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل سوراخهاى بینى رو به پایین است ؟
– نمى دانم .
امام فرمود: به چه دلیل دندانهاى كرسى پهن و دندانهاى نیش تیز است ؟
– نمى دانم .
امام فرمود: به چه دلیل مردها ریش دارند؟
– نمى دانم .
امام فرمود: به چه دلیل دو كف دست از مو خالى است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل ناخن و مو احساس ندارند؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل قلب مانند صنوبر است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل ریه دو قطعه اند و حركت آنها در محل خود انجام مى گیرد؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل كبد به شكل برآمده است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل خمیدگى زانو به پشت است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: به چه دلیل كف پا از داخل منحنى است ؟
– نمى دانم .
– امام فرمود: ولى من مى دانم!
طبیب هندى که باور نداشت جواب همه این پرسش ها را که او در هیچ کتابی نخوانده است جعفر بن محمد (ص) بداند گفت : بعد جواب بده .
* امام فرمود: اینكه استخوانهاى سر متعدد است براى آن است كه آن تو خالى است و اگر استخوان یك تكه داشت سریعتر می شکست ولی بواسطه اینكه چند قطعه است دیرتر شكسته مىشود.
* و مو بر بالای سر است براى اینكه از ریشه آن روغن بمغز برسد و از سر موها كه سوراخند بخارات بیرون برود و سرما و گرمائى كه بمغز وارد مىشود دفع كنند.
* پیشانى مو ندارد براى اینكه رهگذر روشنائى چشمها است.
* خطها و چینهاى پیشانی براى آن است كه عرق و رطوبتى كه از سر فرو میریزد نگهدارد و چشم از آن محفوظ بماند باندازهاى كه انسان آن را پاك كند چون رودخانهها كه روى زمین آبها را نگهدارى میكنند.
* اینكه ابروها بالاى چشمها قرار داده براى آن است كه نور را به اندازه مورد نیاز بفرستند. اى هندى آیا نمى بینى كه وقتى نور شدید باشد انسان دستش را بر چشمش مى گذارد تا نور به اندازه كافى بتابد؟
* و اینكه بینى را وسط دو چشم قرار داد براى آن است كه نور را به دو قسمت مساوى براى دو چشم تقسیم كند.
* و سوراخ بینى را در قسمت پائین آن قرار داد تا بیماریهائى كه از مغز فرو میریزد از آن بیرون شود و بوها از آن بهمشام آدمى بالا رود و اگر سوراخ در قسمت بالاى بینى بود بیمارى از آن فرو نمیریخت و بو را نیز درك نمیكرد.
* و اینكه براى مردان ریش قرار داده براى آن است كه از اینكه صورت خود را بپوشند بى نیاز باشند و مردان از زنان متمایز باشند.
* و اینكه دندان جلویى را تیز قرار داده تا با آن ببرد و دندان كرسى را پهن قرار داده تا با آن خورد كند و دندان ناب را بلند قرار داده و آن ستونى در میاناست و دندانهاى پیشین و دندانهاى كرسى را از هم جدا مى كند.
* و اینكه دو كف دست را بدون مو قرار داده براى آن است كه لمس به وسیله آنها انجام مى گیرد و اگر مو داشت انسان نمى توانست به خوبى لمس كند.
* و اینكه مو و ناخن روح ندارد براى آن است كه بلند شدن آنها بد و كوتاه كردن آنها پسندیده است و اگر روح داشتند موقع كوتاه كردن انسان احساس درد مى كرد.
* و اینكه قلب مانند دانه صنوبر است براى آن است كه قلب آویخته و سر آن نازك است تا داخل ریه باشد و از هواى داخل آن استفاده كند و مغز سر از حرارت آن دچار صدمه نشود.
* و اینكه ریه را به دو قطعه كرده براى آن است كه قلب در جوف آن قرار گیرد و با حركت آن استراحت كند.
* و اینكه كبد را به شكل برآمده قرار داده براى آن است كه بر معده سنگینى كند و به آن فشار آورد تا بخارهاى آن خارج شود.
* و اینكه خمى زانو را به طرف پشت قرار داده ، براى آن است كه انسان به طرف جلو حركت مى كند و باید تعادل داشته باشد و اگر این طور نبود در راه رفتن سقوط مى كرد.
* و اینكه كف پا را منحنى قرار داده براى آن است كه اگر همه كف بر زمین واقع مى شد به سنگینى سنگ آسیاب مى شد.
مرد هندى گفت :
این همه علوم از كجا براى تو حاصل شده است است ؟
امام فرمود: از پدرانم گرفتهام و آنان از رسول خدا و او از جبرئیل و او از خداى رب العالمین جل جلاله كه تنها و جانها را آفرید، گرفته است.
هندى گفت: راست فرمودى من گواهى می دهم كه معبود بحقى بجز خداوند نیست و محمد فرستاده و بنده او است و تو دانشمندترین مردم وقت خودت هستی.
منابع:
الخصال، شیخ صدوق، ج ۲ ص۵۱۲
طب النبى و طب الصادق، ابوالعباس مستغفرى و محمد خليلى
انتهای پیام/
مناظره امامصادق(ع) با طبيب هندى
واژه های کلیدی: مردان | دندان | امام صادق | مناظره امام صادق با طبیب | اعضای بدن | خلیفه عباسی |