• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » اخبار اقتصادی و سیاسی » گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    «یک آدم خیلی محترمی با من تماس گرفت که به نفع آقای رییسی کنار بروم. من هم گفتم خودم صالح‌تر از ایشان هستم و قرار هم نیست کنار بروم…

    گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    هاشمی طبا: گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو!

    عبارات مهم : انتخابات ریاست جمهوری – پرداخت یارانه

    «یک آدم خیلی محترمی با من تماس گرفت که به نفع آقای رییسی کنار بروم. من هم گفتم خودم صالح تر از ایشان هستم و قرار هم نیست کنار بروم… خود آقای رییسی اگر زمانی خواست به ایشان می گویم. آن فرد نامه انصرافی تهیه کرده بود که من امضا کنم ولی قبول نکردم.»

    ماهنامه اندیشه پویا در شماره تازه خود با سیدمصطفی هاشمی طبا، نامزد انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و ریاست شرکت تربیت بدنی در سال های دور گفت وگویی داشت.

    گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    این ماهنامه نوشت: «وارد کافه که شد، از همه طرف پچ پچ راه افتاد. سرها به سمتش چرخید. خیلی از آنهایی که عصر سوم خرداد توی کافه نزدیک کتاب بودند، از دیدن سیدمصطفی هاشمی طبا ذوق زده بودند. تا سر میزی که منتظرش ایستاده بودم، برسد با چند نفر سلام و احوال پرسی کرد.

    حتی تصویر یادگاری هم گرفت. خودش تصویر العمل خاصی به شور و شوقی که حضورش در کافه ایجاد کرده بود، نداشت. آمد، سلام کرد. روی صندلی نشست و دور و اطراف کافه را ورانداز کرد. هنگامی هم که گفتم خسته مسابقه های انتخاباتی نباشید، لبخند زد و گفت: «نه! اصلا خسته نیستم.» منوی کافه را که جلویش باز کردم، گفت: «هر چیزی که شما گزینش کنید، می خورم.» گفتم: «حداقل بگویید دمنوش باشد یا قهوه.» خیلی جدی گفت: «یک فنجان اسپرسو می خورم، تلخ و بدون شیر.»

    «یک آدم خیلی محترمی با من تماس گرفت که به نفع آقای رییسی کنار بروم. من هم گفتم خودم صالح‌تر از ایشان هستم و قرار هم نیست کنار بروم…

    شیطنت کردم و گفتم نمی خواهید بگویید که کام تان هنوز از اتخابات تلخ است؟ بفهمی نفهمی لبخندی روی صورتش نشست و گفت: «نه! از تلخی و تندی بدم نمی آید.» یک دبل اسپرسو جهت مهندس هاشمی طبا سفارش دادم و یک دمنوش مخصوص جهت خودم و به شوخی گفتم: «حالا که تلخی دوست دارید، من دو برابرش را جهت تان سفارش دادم.» خندید؛ ریزریز و صمیمی.»

    در ادامه گزیده این گفت وگو را با هم می خوانیم:

    – من از دوم خردادی ها پیشی گرفته ام چون اول خردادی هستم. (اشاره به روز تولد)

    گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    – ما یک خانواده خوب داریم که مخالف (کاندیداتوری من در انتخابات) نبودند. مخالف که نه ولی پسرم دلواپس بود که مبادا به صحنه بیایم و فول کنم. ولی بعد که ماجرا پیش رفت از نتیجه راضی بود… چون تجربه آقای غرضی در دوره قبل برایش خوشایند نبود، تصور می کرد که شاید ماجرای من هم مثل غرضی تمام شود ولی در ادامه دلش قرص شد.

    – از اسفند ۱۳۹۴ احساس کردم که باید به صحنه بیایم… احساس کردم راجع به خطرات محیط زیستی و خطراتی که آینده کشور عزیزمان ایران را ترساندن می کند، باید هشدار داد. ما یک موسسه کوچک مشاوره ای داریم که هر سال هم تقویمی انتشار می کنیم و صفحاتی از آن را هر سال با آگهی پر می کنیم ولی در اسفند ۱۳۹۴ در تقویمی که انتشار کردیم، صفحات آگاهی اش را تخصیص داده شده است دادیم به آسیب های محیط زیست ایران. اسفند گذشته که تقویم سال ۱۳۹۶ را چاپ کردیم، دوباره همان صفحات مربوط به محیط زیست را تکرار کردیم و آنجا بود که تصمیم گرفتم وسط بیایم.

    «یک آدم خیلی محترمی با من تماس گرفت که به نفع آقای رییسی کنار بروم. من هم گفتم خودم صالح‌تر از ایشان هستم و قرار هم نیست کنار بروم…

    – کشور ما الان دچار بیماری سرطان شده است هست. این سرطان دارد از درون کشور را ویران می کند. هیچکس هم به فکر درمان این سرطان نیست. این سرطان به نظرم بدخیم است.

    – ما در طول این سال ها شیره کشور عزیزمان ایران را مکیده ایم؛ نفتش را یک جور، گازش را یک جور و جنگل و آبش را هم یک جور دیگر. این طور نبود که من فکر کنم در انتخابات برنده می شوم. من فقط احساس کردم که از آن تریبون می توانم نگرانی هایم را بیان کنم. شما خودتان بهتر از من می دانید که مردم زیادی روزنامه نمی خوانند، رادیو و تلویزیونی هم که دست ما نیست. جهت همین بود که فکر کردم کسی که کاندیدای ریاست جمهوری بشود، حرف هایی می زند و حول آن حرف ها گفتمانی شکل می گیرد که می تواند خیلی ها را جلب کند.

    گفتند به نفع آقای رییسی کنار برو! / هاشمی‌طبا

    – اوایل انقلاب که یاسر عرفات به کشور عزیزمان ایران سفر کرده بود ما او را متهم به محافظه کاری کردیم. در پاسخ ما گفت که من دنبال یک وجب خاک هستم که پایم را روی آن بگذارم. حالا ما خاک را داریم ولی با مدیریت بد داریم ویرانش می کنیم.

    – (حرف هایم در مناظره ها) شنیده شد. خوب هم شنیده شد… اتفاقا بعد از این که در آخر مناظره سوم شعر آقای یمینی شریف را خواندم، توجه ها به حرف هایی که زده بودم، زیاد شد. جهت همه ما ماندن کشور عزیزمان ایران بااهمیت ترین چیز است و این را همه می فهمند.

    – (دریافت خبر و سفارش احتمالی از سوی تیم حسن روحانی؟) نه! اصلا… نه من با کسی هماهنگ کردم و نه کسی سراغ من را گرفت. خودم هم اجتناب می کردم ولی طبیعتا با آقای روحانی و جهانگیری هم راستا بودم.

    – (درخواست انصراف در هفته نهایی به نفع روحانی؟) اصلا. یک آدم خیلی محترمی با من تماس گرفت که به نفع آقای رییسی کنار بروم. من هم گفتم خودم صالح تر از ایشان هستم و قرار هم نیست کنار بروم… خود آقای رییسی اگر زمانی خواست به ایشان می گویم. آن فرد نامه انصرافی تهیه کرده بود که من امضا کنم ولی قبول نکردم.

    – (گرفتن تعهد از هاشمی طبا و میرسلیم جهت کناره نگرفتن از انتخابات؟) نه اصلا چنین چیزی نبود.

    – هم روی سوالات دقت نشده بود و هم روش مناظره خوب نبود. اگر می درخواست کردند مناظره ها خوب باشد باید شش نفر کاندیدا را داخل شش باکس می گذاشتند و یک پرسش را از همه می پرسیدند و هیچکدام هم جواب دیگری را نمی شنید. مردم هم جواب ها را با همدیگر مقایسه می کردند.

    – باز هم تاکید می کنم که هدف من نوعی روشنگری بود. اگر مطمئن بودم که حرف های من امکان عملیاتی شدن دارد، یقینا نوع دیگری تبلیغ می کردم که رای بیاورم. من فقط می خواستم مردم را به مسائل توجه بدهم. می خواستم بگویم با نظر خاصی جامعه را رنگ روغن زده اند تا بگویند تحریم ها اثر ندارد و همه هم نتایجش را دیدیم.

    – من در فامیل خوم نظرخواهی کردم. من حدود ۲۰ پسرخاله دارم که در اصفهان زندگی می کنند. از بنا و نقاش هم هستند تا دیپلمات و پزشک. همه ارزش درک خوبی از مباحثی که طرح کرده بودم، داشتند. درست است که مردم به من رای ندادند و اگر هم نمی گفتم به آقای روحانی رای بدهید، باز هم به من رای نمی دادند ولی فراموش هم نمی کنم که مردم در این انتخابات جبهه گیری سیاسی داشتند.

    – با این اسامی که آقای رییسی دور خودش جمع کرده بود، اگر رای می آورد، تکرار بدتر احمدی نژاد می شد. بعد من شاید همه چیز آقای روحانی را نپسندم ولی گفتم به آقای روحانی رای بدهید که دوره قبلی تکرار نشود.

    – انتقادم به فصل یکسان های آقای روحانی و احمدی نژاد است.

    – آقای احمدی نژاد که ظاهرا حزب اللهی هم بود، بدترین نوع لیبرالیسم را در کشور پیاده کرد… ظاهرش لیبرالیسم بود. بدترین شکلی که می شد از لیبرالیسم نشان داد همان کاری بود که آقای احمدی نژاد کرد… ظاهرسازی اش جهت رفاه مردم و این که به مردم اطمینان بدهد، همه چیز خوب و آرام است… دوره احمدی نژاد یک نمایش بد از لیبرالیسم بود. این که به مردم حس اطمینان و آزادی مصرف زیاد القا کرد در حالی که لیبرالیسم واقعی در جهت رشد جامعه حرکت می کند.

    – (فصل یکسان روحانی و احمدی نژاد) در اطمینان دادن به مردم جهت مصرف بیشتر. اصلا به چه دلیل به رغم این آلودگی هوا باید به مردم اجازه بدهیم این قدر زیاد بنزین مصرف کنند؟ باید مصرف بنزین را کم کنیم و پولی که به واردات بنزین می دهیم خرج توسعه کشور کنیم.

    – آقای روحانی اگر همان روز اول که به ریاست جمهوری رسید، پرداخت یارانه را قطع و راهش را از احمدی نژاد جدا می کرد هیچ اتفاقی نمی افتاد. به جایش باید آن پول را به شرکت های کمک رسان می داد تا به نیازهای متفاوت نیازمندان پیگیری شود.

    – شکست و پیروزی یک بحث سیاسی است ولی نباید از یاد ببریم که مصلحت روحانی چه بوده… اگر ایشان فکر می کردند که با قطع یارانه شکست می خورند و اوضاع کشور هم بدتر می شود، خب هر لحظه ترجیح بد بهتر از بد هست. شاید راه حلی که از نظر ایشان عاقلانه بوده، از نظر من عاقلانه نباشد ولی به هر حال ایشان توانستند کشور را اداره کنند و دست ارزش درد نکند.

    – من دارم روی سیاست های اشتباه دست می گذارم. یارانه را که گفتم. بگذار واردات را هم بگویم که دولت جهت این که پول بیشتری به دست بیاورد، تشویق به واردات می کند و حتی تشویق به سفر خارج از کشور می کند.

    – دولت فعلا آچمز هست، چون ساختار اقتصادی ما مسئله دارد. از یک طرف باید مصرف را کم و کنترل کنیم و به جای آن سرمایه گذاری های بزرگی بکنیم که به نفع جامعه ما باشد. به عنوان نمونه در دوره جنگ و در دولت مهندس موسوی من رییس ستاد طرح های انقلاب بودم. آن وقت ۱۲۰ طرح صنعتی و اقتصادی بزرگ را با صرفه جویی ارزی راه انداختیم ولی در دولت احمدی نژاد با آن امکانات ارزی بسیار بالا این اتفاقات نیفتاد چون او فقط دنبال این بود که خودش را عزیزدردانه مردم بکند.

    – باید با مردم روراست باشیم. باید مردم را عادت بدهیم که با مباحث مهم کشور جدی و مسئولانه برخورد کنند.

    – می دانید که در پنج سال گذشته حدود ۱۰ میلیون تلویزیون در کشور ما تبدیل به ال ای دی و ال سی دی شده است است؟ پول این نمی توانست جهت اشتغال و توریسم و کشاورزی صرف شود؟ می شد… خیلی از کشورها هنوز این تلویزیون های تازه را ندارند. مگر قرار است هر چیزی که همه دارند ما هم داشته باشیم؟ ما اگر قرار است چیزی را مصرف کنیم خودمان باید عرضه تولیدش را داشته باشیم… الگوی مصرف را باید عوض کردن داد. ما به خاطر مردم این کار را نکردیم بلکه به خاطر نیاز دولت واردات می کنیم وگرنه در هیات دولت اگر بپرسید پورشه خوب است؟ از ۳۰ عضو هیات دولت همه می گویند نه. ولی وارد می کنند چون جهت تامین مخارج دولت باید دلارها را به ریال تبدیل کنند. این همه کالای لوکس به همین علت وارد کشور می شود. جهت تبدیل کردن دلار به ریال و تامین مخارج دولت. همین چند روز قبل یک صندلی دیدم به قیمت ۱۵ میلیون تومان!

    – من اصلا دولت را مقصر نمی دانم. کاری هم به منش و روش آقای روحانی ندارم. این را هم می دانم که نیروهایی در کشور هستند که منتظرند آقای روحانی توی چاه بیفتد و توی سرش سنگ بزنند. همین الان هم مدام دارند می گویند باید به مطالبات مردم جواب بدهید. اصلا همین اصطلاح «مطالبات مردم» یک حرف ضد انقلابی است که از وقت آقای خاتمی شروع شد که ایشان با شعار توسعه سیاسی جلو آمد و بلافاصله مخالفانش گفتند، مطالبات اقتصادی مردم. متاسفانه یک عده هستند که اصلا خرابکار هستند.

    – نیت همه بد نیست ولی به نظر من آقای قالیباف و آقای رییسی با نظر هایی که در تبلیغات انتخاباتی ارزش اعلام کردند اگر رای می آوردند، کشور از وقت احمدی نژاد بدتر می شد. من تردید ندارم که آقای رییسی دوست دارد که کشور خوبی داشته باشیم ولی روش برخورد او کشور را به جای دیگری می رساند. همین که می گویند ما یارانه را سه برابر می کنیم مخرب است.

    – مشاور اقتصادی آقای رییسی آقای فرهاد رهبر هست. آقای رهبر خوب می فهمد که این مسائل یعنی چی ولی جهت این که آقای رییسی رای بیاورد، گفته شما این وعده را بدهید. خیلی ها به من گفتند که حرف های من راجع به قطع یارانه ها ضد رای بود. مهم نیست که ضد رای بود، آدم باید کلمه حق را بگوید.

    – (حساب بانکی محمدباقر قالیباف) ان شاءالله ایشان درست گفته باشند ولی من که علنا گفتم باور نمی کنم. اصلا اگر درست باشد نشان می دهد که ایشان مدیریت اقتصادی منزل اش را نداشته است.

    – به دوستی می گفتم من اصلا شرایط رییس جمهور شدن را ندارم چون جهت رییس جمهوری باید کمی هم شیشه خرده داشته باشی که بتوانی گلیمت را در این جامعه از آب بیرون بکشی.

    – مسئله بزرگ این است که در جامعه ما کادرسازی انجام نشده. در کابینه آقای روحانی به من پیشنهاد شد وزیر ورزش شوم که گفتم از سن من گذشته هست. بعد هم مقایسه کردم که وزرای ورزش ما چه کسانی بودند و چه عملکردهایی داشتند و اسم بردم از ورزشکارانی مثل علیرضا دبیر یا علی دایی و بهنام محمودی و گفتم اگر این ها وزیر شوند که آسمان به زمین نمی رسد… علتش محافظه کاری جامعه ماست. من خودم معتقد به جوان گرایی هستم و می دانم که عملکرد جوانان ما بدتر نخواهد بود.

    – من مخلص آقای جنتی هم هستم ولی چطور حوزه علمیه ما نتوانسته یک رییس شورای نگهبان به عنوان نمونه ۶۰ ساله تربیت کند که ایشان با نود سال سن مجبور نباشند این مسئولیت را عهده دار باشند. ۹۰ سالگی سن بازنشستگی هست. انگار مدیران ما از جوانان می ترسند… یک نقص بزرگ فکری است که احساس می کنند جوانان اعتقاد یا توانایی ندارند.

    – مثل «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، هر لحظه صادق هست. شاید در مناظره اول آدم ها تحفظ داشتند ولی در مناظره سوم خودشان را رو کردند. واقعیت وجودی من هم همانی بود که در سه مناظره دیدید.

    شریعتی یک نقطه عطف در زندگی من بود. شریعتی به دینداری من معنا بخشید.

    – (به جوانان) حتما می گویم شریعتی بخوانند. رابطه من با شریعتی نزدیک بود و همان وقت هم با دکتر راجع به بعضی مسائل بحث می کردم و ایراد می گرفتم. الان هم به بعضی فرازهایش ایراد دارم ولی من شاگرد آقای مطهری، علامه جعفری و آیت الله طالقانی هم بودم و کسی که به لحاظ دینداری به زندگی من جهت داد شریعتی بود.

    – با آقای بازرگان نسبت فامیلی داشتیم و خیلی به ایشان احترام می گذاشتم. چند باری هم به منزل ما آمده بود ولی مهندس بازرگان با نظر علمی می خواست چیزهایی را اسلامی کند که این رویکرد در روح آدم اثر نمی گذارد ولی تعلیمات مکتبی اسلامی را دکتر شریعتی به ما آموخت. درد جامعه را دکتر شریعتی فهمیده بود.

    – من با مهندس بازرگان خیلی موافق نبودم. آقای بازرگان را همان طور که خودش گفت جهت کاری که جهت انقلاب مورد نیاز بود بکند یک فولکس واگن ضعیف می دیدم.

    – یادتان نرود که حنیف نژاد به شریعتی می گفت تو ریویزیونیست هستی و انقلاب را عقب می اندازی. بنابراین شریعتی رادیکال به آن معنا نبود. حرف من این است که شریعتی انسان اجتماعی تربیت می کرد و روی همین توانایی شریعتی تاکید می کنم. ضمنا همین دوستان نهضت آزادی و نشریه ارزش در وقت جنگ به ما می گفتند کمونیست کوپونیست. اصلا متوجه نبودند که جامعه چطور باید اداره شود.»

    واژه های کلیدی: انتخابات ریاست جمهوری | پرداخت یارانه | قطع یارانه ها | ریاست جمهوری | احمدی نژاد | قطع یارانه | حسن روحانی | احمدی نژاد | انتخابات | اقتصادی | مهندس

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب زبان اصلی علم
  • خرید کتاب شطرنج زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع آزمون های استرالیا
  • منابع اورجینال گوش و حلق و بینی
  • دانلود منابع مرجع ریه و تنفس
  • منابع اورجینال الکتریسیته و مغناطیس
  • دانلود منابع مرجع بوم شناسی
  • دانلود فایل های زبان اصلی جنین شناسی
  • دانلود منابع مرجع جبر کامپیوتر
  • کتاب های طب فیزیکی و توانبخشی اورجینال
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>