اطلاعیه سایت
حضرت علی (ع) در شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان سال چهل هجرى با ضربت شمشير به شهادت رسيد.
عبارات مهم : شهادت امام علی – فرشته
سبب كشتن امام علی (ع) را داستانى دراز است كه اينجا گنجايش ذكر آن را ندارد. حسن و حسين (ع) به امر آن حضرت مراسم غسل و تكفين او را عهده دار شدند و بدن شريفش را به سرزمين غرى در نجف انتقال دادند و شبانه پيش از سپيده صبح در همان جا به خاك سپردند.
حسن و حسين و محمد پسران آن حضرت و عبدالله بن جعفر (رضى الله عنه) وارد قبر شدند و بنا به وصيت حضرتش اثر قبر پنهان گرديد. اين قبر پيوسته در دولت بنى اميه پنهان بود و كسى بدان راه نمی برد تا آنكه امام صادق (ع) آن را نشان داد.
مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بيرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آيا سخن مرا درباه پيام امير مؤمنان نشنيدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم، به او بنگرم و حديثى از او بشنوم، بعد براى من اجازه بخواه خدايت رحمت كند.
امام داخل شد و چيزى نگذشت كه بيرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم. ديدم اميرمؤمنان (عليه السلام) دستمال زردى به سر بسته كه زردى صورت اش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهاى خود را يكى بعد از ديگرى بلند مى كرد و زمين مى نهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آيا پيام مرا از حسن نشنيدى؟ گفتم: چرا، اى اميرمؤمنان، ولى شما را در حالى ديدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حديثى از شما بشنوم. فرمود: بنشين كه ديگر نپندارم كه از اين روز به بعد از من حديثى بشنوى.
اصبغ گفت: در اينجا اميرمؤمنان عليه السلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دست خود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت يكى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز همين گونه يكى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران اين امتيم. هر كه ما را ناخشنود كند لعنت خدا بر او باد. هان كه من و تو مولاى اين امتيم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد، لعنت خدا بر او باد. آن گاه خود آمين گفت و من هم آمين گفتم.
اصبغ گويد: سپس امام بيهوش شد، باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آيا هنوز نشسته اى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آيا حديث ديگرى بر تو بيفزايم؟
گفتم: آرى خدايت از مزيدات خير بيفزايد. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در يكى از كوچه هاى مدينه مرا اندوهناك ديد و آثار اندوه در چهره ام نمايان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناك می بينم؟ آيا تو را حديثى نگويم كه بعد از آن هرگز اندوهناك نشوى؟
گفتم: آرى، فرمود: چون روز قيامت شود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پيامبران و شهيدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا يك پله پايين تر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر كند كه يك پله پايين تر از تو بنشيند و چون بر منبر جاى گيريم احدى از گذشتگان و آيندگان نماند جز آنكه حاضر شود.
آن گاه فرشته اى كه يک پله پايينتر از تو نشسته، ندا كند: اى گروه مردم، بدانيد هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هر كه مرا نمى شناسد، خود را به او معرفى مىكنم. من «رضوان» دربان بهشتم، بدانيد كه خداوند به منّ و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى بهشت را به محمد (ص) بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به على بن ابی طالب بسپارم، بعد گواه باشيد كه آنها را بدو سپرده ام.
سپس فرشته ديگر كه يک پله پايينتر از فرشته اولى نشسته بر مى خيزد و به گونه اى كه همه اهل محشر بشنوند، ندا كند: اى گروه مردم، هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هر كه مرا نمى شناسد خود را به او معرفى مىكنم. من «مالك» دربان دوزخم. بدانيد كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا فرموده كه كليدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به على بن ابىطالب بسپارم. بعد گواه باشيد كه آنها را بدو سپردم.
پس من كليدهاى بهشت و دوزخ را مىگيرم. آن گاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به من فرمود: اى على، تو به دامان من مى آويزى و خاندانت به دامان تو و شيعيانت به دامان خاندان تو مى آويزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مىرويم؟ فرمود: آرى به پروردگار كعبه سوگند.
اصبغ گويد: من جز اين دو حديث از مولايم نشنيدم كه حضرتش چشم از دنیا فرو بست. درود خدا بر او باد.
انتهای خبر/
واژه های کلیدی: شهادت امام علی | فرشته | خداوند | شب های قدر | رمضان ۹۶ | امام علی | شهادت امام علی | چگونگی شهادت امام علی