• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » اخبار اقتصادی و سیاسی » شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    ریاست جمهوری | کسب درآمد | شورای شهر | درآمدزایی | شهرداری | استفاده | مدیریت | ایران | اداره | مدیریت | شهردار

    شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    غلامحسین کرباسچی : شهردار به قصد ریاست جمهوری نيايد

    عبارات مهم : ریاست جمهوری – کسب درآمد

    مراسم افطاری این بار شلوغ تر بود. مدت نسبتا زیادی از اذان گذشته بود، ولی رفت وآمدها هنوز ادامه داشت. هم اعضای حزب بودند و هم اعضای تازه شورای شهر. محسن هاشمی و غلامحسین کرباسچی هم در همان ورودی دور یک میز نشسته بودند. وعده گفت وگو به بعد از شام موکول شد. تا بدرقه ها و تصویر یادگاری گرفتن ها تمام شود، ساعت خود را به ١١ رسانده بود.

    شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    در حیاط تالار منزل معلم، محل افطاری حزب کارگزاران، با کرباسچی راجع به مباحث متفاوت حول شهرداری پایتخت کشور عزیزمان ایران به گفت وگو نشستیم. از آنچه بر شهر گذشته تا آنچه باید در دستور باشد. ماحصل این گفت وگو را در پی می خوانید:

    نزدیک به ١٢ سال است که مدیریت اصولگرایانه بر شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران (در شهرداری و شورای شهر) حاکم هست. نقاط قوت و ضعف این مدیریت را به عنوان کسی که در مدیریت شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران حضور داشته اید توضیح دهید.

    ریاست جمهوری | کسب درآمد | شورای شهر | درآمدزایی | شهرداری | استفاده | مدیریت | ایران | اداره | مدیریت | شهردار

    شورای شهر در این چند سال چندان در بحث های شهرداری تعیین کننده نبوده هست، مگر مسائل موردی که حرفی یا شکایتی در کار بود. از لحاظ اداره، شهرداری به صورت غیرشورایی اداره شده است هست؛ یعنی شورا خیلی نقشی نداشته و در این مدت هم سؤال جدی یا بررسی جدی از عملکرد شهرداری نشده و شهرداری هم برنامه جدی جهت اداره شهر مطرح نکرده هست؛ بنابراین اگر بخواهیم مدیریت شهری را بررسی کنیم باید راجع به مدیریت شهردار در این مدت بحث کنیم. خیلی نمی توان راجع به مدیریت شورای شهر صحبت کرد. .

    مقصود پرداختن به نقاط قوت و ضعف شهرداری هست. آیا همگی ضعف بوده یا نقطه قوتی هم داشته است؟

    چند سال پیش هم راجع به شهرداری این مسئله را گفتم؛ اگر بخواهیم مدیریت امکانات و بودجه شهرداری را در این چند سال با مدیریت های قبل از آن مقایسه کنیم، باید توجه کنیم که به عنوان نمونه در یک دوره مدیریت ١٠ساله (٦٨-٧٨) بر شهرداری، مجموع بودجه ای که در تمام این سال ها در اختیار بوده چیزی حدود هزار میلیارد تومان هست، درحالی که بودجه شهرداری در شرایط فعلی فقط در یک سال ۱۷ یا ۱۸ هزار میلیارد تومان هست. در این مقایسه ببینیم آیا آن تحولی که امکان داشته یا انتظار می رفته اتفاق افتاده است یا خیر. در مدیریت پروژه، بحثی است با عنوان «مهندسی ارزش». یعنی اینکه ببینیم در قبال امکاناتی که به کار گرفته شده، با همان ارزش چیزی ایجاد شده است است؟ آیا نمی شد با امکانات و بودجه کمتر کار را پیش برد؟ به نظر من شهرداری از این جهت حسابی قابل نقد هست. البته خیلی از پروژه ها هم بجا و خوب بوده است… .

    یکی از نقدهایی که هر لحظه به شهرداری آقای قالیباف می شود این است که شهر را خیلی گران اداره کرده است.

    شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    این یک بخش قضیه است و گران اداره کردن یک بحث دیگر؛ ولی توصیه ای که راجع به شهرداری مطرح هست، این است که بخشی از پرو ژه ها و طرح ها غیرقابل برگشت هست. به طور مشخص موضوعی که از اول هم دوستان ترافیکی درون شهرداری و هم بیرون از شهرداری به آن نقد داشتند، همین پروژه پل صدر بود و به تازگی دیدم یکی از استادان دانشگاه گفته بود بعد از چند سال باید این پل را جمع کرد؛ ولی واقعا این شدنی نیست؛ یعنی این پل سال های سال در شهر خواهد ماند و امکان برگشت ندارد. این مسئله که آیا شهر گران اداره شده است یا ارزان قابل بررسی هست، البته فکر می کنم به جای پرداختن به این مسئله در شورا و شهرداری جدید، باید زیاد به این فکر کنند که اگر در مدیریت اشتباه و خطایی رخ داده، چطور می توان آن را تکرار نکرد، چراکه شاید جهت آن چیزی که اتفاق افتاده، وقت و فضای جبران نداشته باشیم.

    یکی از نقدهایی که به مدیریت قالیباف مطرح می شود بحث مقدار زیاد فروش تراکم بود، اگرچه این عنوان از وقت شهرداری شما شروع شد. از این منظر چقدر از نقدهایی که به قالیباف مطرح می شود، منصفانه است؟ و آیا شهرداری به جز فروش تراکم راه درآمد پایدار دیگری می تواند داشته باشد؟

    قبلا یک بار راجع به این مسئله صحبت کرده ام؛ ببینید اصلا اینکه بحث تراکم و عوارض تراکم چه بوده و به چه تبدیل شده، بحث خیلی مهمی است و خیلی از دوستان به ماهیت قضیه دقت نمی کنند. آن چیزی که در دوره شهرداری قبل اتفاق افتاد، طرح این عنوان بود که استفاده از زمین در پایتخت کشور عزیزمان ایران بهینه نیست. در شورای گسترش شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران که به ریاست مدیر جمهوری و وزرای مسکن و شهرسازی، اقتصاد، کشور و رؤسای بانک مرکزی و شرکت برنامه و بودجه برگزار می شد، بحث بر سر این بود که ما باید استفاده از زمین را در پایتخت کشور عزیزمان ایران بهینه کنیم. میانگین طبقات ساختمان ها در آن وقت در پایتخت کشور عزیزمان ایران یک ونیم طبقه بود درحالی که هم وقت در دمشق که از لحاظ شهری هم سنگ پایتخت کشور عزیزمان ایران بود، پنج طبقه می ساختند و معنای آن این بود که ما از زمین استفاده بهینه را انجام نمی دهیم و طبیعتا جهت زیادشدن جمعیت شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران مجبور به گسترش افقی شهر بودیم؛ ولی شهر از جنوب و شمال و شرق و غرب ظرفیتی نداشت.

    ریاست جمهوری | کسب درآمد | شورای شهر | درآمدزایی | شهرداری | استفاده | مدیریت | ایران | اداره | مدیریت | شهردار

    با این مبنا اجازه داده شد تعداد طبقات در پایتخت کشور عزیزمان ایران زیاد کردن یابد و عوارضی جهت آن تصویب شد به نام عوارض تراکم؛ یعنی اینکه گفته می شود، فروش تراکم، در اصل فروش تراکم مطرح نبوده هست، بلکه کسب عوارض قانونی جهت ساخت وساز مطرح بود. کسی که در حد ۱۲۰ درصد حق خود می خواست ساختمان سازی کند، این کار را انجام می داد؛ ولی کسی که زیاد از آن می خواست بسازد، باید عوارضی پرداخت می کرد. آن عوارض در حسابی قرار می گرفت و به کارهای زیربنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران تخصیص داده شده است داده می شد.

    یعنی، شهر چون درحال گسترش بود، نیاز به فضای سبز، امکانات آموزشي، جاده، پل، مترو و… داشت و بنابراین پولی که از این طریق جمع می شد، نباید خرج امور جاری شهرداری می شد. این کار استمرار پیدا کرد. از سالی ۵۰۰ هزار متر تراکم اضافه شروع شد و نهایتا در آخرین سال به حدود چهار یا پنج میلیون متر رسید. تحلیل این بود که اگر جهت ٢٥ سال آینده سالی حدود ٦٠، ٧٠ هزار واحد مسکونی در پایتخت کشور عزیزمان ایران از طریق زیاد کردن طبقات اضافه شود، این حجم واحد مسکونی می تواند پاسخ گوی کمبود مسکن در ازای رشد طبیعی جمعیت در پایتخت کشور عزیزمان ایران باشد. از طرفی هم باید جلوی رشد مهاجرت به پایتخت کشور عزیزمان ایران را می گرفتیم. این روند منتهی می شد به یک حالت تعادل که در ٢٥ سال یک دور، منزل های قدیمی و بافت های فرسوده نوسازی می شد. ولی در دوره های بعدی عوارض تراکم تبدیل شد به یک راه کسب درآمد. در سال های اخیر هم که بحث ساخت وساز ساختمان های تجاری رواج یافت.

    شهردار به قصد ریاست‌جمهوری نيايد / غلامحسین کرباسچی

    ما در بحث تجاری معتقد بودیم که در مرکز هر منطقه ای می توان مجموعه ای از واحدهای سازماندهی شده است تجاری را داشت که مردم نیاز به سفرهای زیادی جهت خرید نداشته باشند. ولی اینکه در هر جایی و به این مقدار وسیع مجوز داده شود توجیه ناپذير هست. الان گفته می شود هنگامی مجوزهای تجاری منطقه یک ساخته شود، هر فردی می تواند شب را در یک مغازه بخوابد! این آماری است که از خود شهرداری به من دادند. حتی بعضی از اعضای شورای شهر گزارش دادند بعضی جاها به جای اینکه مردم متقاضی باشند، شهرداری مراجعه می کند و از مردم می خواهد واحدهای خود را به پاساژ و تجاری تبدیل کنند. این نگاه به درآمدزایی معطوف هست. به نظرم عمده مسئله این بود که دقت نکردند، بحث عوارض تراکم و زیاد کردن تراکم، ابزاری است جهت تعدیل ساخت وساز و نوسازی ساخت وساز در پایتخت کشور عزیزمان ایران و نه صرفا وسیله ای جهت زیاد کردن درآمد شهرداری.

    فکر می کنید به جای فروش تراکم، شهرداری چه امکانی جهت درآمدزایی داشت؟ اساسا شهرداری به غیر از بحث تراکم چه امکانات دیگری جهت تحصیل درآمد دارد؟

    اصولا شهرهای بزرگ با بحث های درآمد جهت خودکفایی و اداره شهر مواجه هستند. منابع درآمدی که جهت شهرداری در قانون در نظر گرفته شده است ٣٠، ٤٠ مورد هست. راجع به هر کدام از آنها می توان کار کرد. در شهر بزرگی مثل لندن یکی از بزرگ ترین درآمدهای شهرداری، درآمد حمل ونقل است و مردم اگر می خواهند با وسیله نقلیه شخصی حرکت کنند، باید هزینه آن را پرداخت کنند. یعنی اگر می خواهند در خیابان پارک کنند، باید هزینه آن را بدهند، بعضی مناطق حتی هزینه آن ١٠ تا ٢٠ پوند در ساعت هست. این مسئله هم آلودگی هوا و رفت وآمد و ترافیک را کنترل می کند و هم درآمد هنگفتی جهت شهرداری دارد.

    مفهوم شارژ ترافیک یا همان congestion charge این است که به طور روزانه هر ماشینی که بخواهد وارد محدوده شود باید ٥ یا ١٠ پوند بپردازد و هر سال این رقم تا چند میلیارد پوند جهت شهرداری درآمد داشت. این عنوان را به عنوان مثال گفتم. اصلا خود واحدهای تجاری، اداری، تفریحی و اساسا تمام کارهایي که در شهر درآمد دارند، هر سال پولی را به شهرداری می پردازند و شهرداری هم طبیعتا در برابر آن سرویس و خدمات می دهد. این کار طبیعی است و در همه شهرهای بزرگ است و باید در پایتخت کشور عزیزمان ایران هم دنبال شود. به نظر من باید راجع به این مسئله کار شود.

    به نظر شما آقای قالیباف در بحث تأمین درآمد زیاده خواهی کرده است؟

    من نمی خواهم زیاد روی شخص تکیه کنم.

    منظورم شهرداری هست، به نظر شما شهرداری جهت تأمین منابع زیاده خواهی کرده است؟

    ببینید؛ مدیریت شهرداری در این زمینه اگر بخواهیم خیلی مؤدبانه صحبت کنیم، باید بگوییم کم کاری کرده هست. یعنی می شد به درآمدهای دیگر فکر کرد، می شد درآمدهای دیگری را تحصیل کرد و درعین حال می شد صرفه جویی بیشتری هم در شهرداری کرد. شهرداری در سال های ٧٦، ٧٧ با ٢٠٠ تا ٢٥٠ میلیارد تومان در سال اداره شده است و با این درآمد، بزرگراه، پل و زیرگذر هم به وفور ساخته شده است هست، البته من قصد مقایسه ندارم. ولی الان شهرداری هر سال با ٢٠ هزار میلیارد تومان اداره می شود، یعنی حدود صد برابر، درحالی که در این مدت تورم ساخت وساز صد برابر نبوده است.

    به نظرم در کار ساخت وساز صرفه جویی و به ضروریات اکتفا کنند. راه های درآمدی دیگر را دنبال کنند. به خصوص اینکه بتوانند با هماهنگی با دولت و وزارتخانه هاي متفاوت این کار های خود را به پیش ببرند. متأسفانه در تمام این سال ها به خاص دولت نهم و دهم تقابلی بین شهرداری و دولت وجود داشت که مانع از هماهنگی آنها شده است است.

    دقیقا در دوره مدیریت اصولگرایی بر شهرداری این انگاره تقویت شد که شهرداری به سکوی پرش سیاسی تبدیل شده است است و وجه خدماتی آن کم رنگ شد. این اتفاق باعث می شد دولت مستقر دلواپس این رقیب بالقوه باشد و طبیعتا رابطه خوبی بین این دو نهاد به وجود نمی آمد و در نهایت خدمات شهری و شهر بود که از این اتفاق آسیب می دید. به نظر شما آیا نگاه به شهرداری درست بود و از چه زمانی این نگاه حاکمیت یافت؟

    بخشی از این عنوان طبیعی هست. بالاخره گزینه اداره یک شهر بزرگ و کسی که اداره آن را برعهده می گیرد، در معرض افکار عمومی قرار گرفته و راجع به کارهای او قضاوت می شود. طبعا اگر کار خود را به خوبی انجام دهد، به عنوان یک گزینه بالقوه نزد افکار عمومی مطرح می شود؛ از این منظر که این فرد می تواند در مناصب دیگر هم کارایی داشته باشد. زمانی که من شهردار بودم، یک سوء تفاهم و یک سوءبرداشت عمدی ایجاد کردند. کسانی که می درخواست کردند با شهرداری به لحاظ سیاسی و فکری مقابله کنند، به خاطر اینکه فکر می کردند این شرکت نباید تحت مدیریت من باشد، چراکه اثرات آن را در جریان انتخابات دوم خرداد دیده بودند، به همین علت این عنوان را طرح کردند که کرباسچی به دنبال ریاست جمهوری است.

    درحالی که من هیچ وقت نه به این مسئله فکر می کردم و نه انگیزه این کار را داشتم. بااین حال رقبا این عنوان را مطرح کرده و راجع به آن تصویر العمل ها و جبهه گیری های زیادی هم صورت گرفت که هیچ لزومی به پرداختنش در آن مقطع زمانی نبود. همین شائبه بعد از دولت آقای خاتمی و روی کارآمدن دولت های نهم و دهم تقویت شد، مبنی بر اینکه از این موقعیت (شهرداری) می توان به ریاست جمهوری رسید. به نظر من احمدی نژاد خیلی حساب شده است وارد (شهرداری) شد؛ کارهایی هم که انجام داد؛ به خاص کارهای سریع بازدهي که به چشم می آمد؛ مثل اعطای صد عدد توپ به یک مدرسه – که بعد از آن آقای حدادعادل هم از این اقدام به عنوان فتح الفتوح در مجلس یاد کند – یا تخریب بزرگراه ها با عنوان دوربرگردان که نتیجه آن زیاد کردن ترافیک بود و کارهایی از این دست؛ مثل کمک به بعضی از نهادها و هيئت هاي مذهبی و اجتماعی زمینه ای شد جهت تقویت این شائبه که شهردار می تواند گزینه ریاست جمهوری باشد.

    این اقتباسی بود از شائبه ای که خود جریان راست در مقطعی مطرح کرده بود و بعد هم گریبان خودشان را گرفت. هیچ وقت هم رهایشان نکرد. این تلقی و فکر به همین صورت ادامه پیدا کرد و از آن استفاده هم شد. آقای قالیباف هم دید که شدنی است و از این موقعیت استفاده کرد. به نظرم درمجموع یک ایده ای بود که در ابتدا جهت تخریب یک مجموعه از طرف جناح راست عنوان شد. بعد هم از سوی مدیر بعدی شهرداری مورد استقبال قرار گرفت. بله در جاهای دیگر هم این تجربه بوده هست؛ به عنوان نمونه در فرانسه هم ژاک شیراک شهردار پاریس بود و بعد به عنوان مدیر جمهوری گزینش شد.

    یا به عنوان نمونه در ترکیه.

    بله، در ترکیه هم اردوغان از شهرداری یک شهر بزرگ به ریاست جمهوری رسید.

    اساسا نظر اشتباهی است؟ یعنی شهردار در کشور عزیزمان ایران این توانایی را ندارد که به عنوان گزینه بالقوه مطرح شود؟ به علت اینکه هنگامی رنگ سیاسی به خود می گیرد، جایگاه اجتماعی و خدماتی خود را از دست می دهد.

    اگر این روند در کشور عزیزمان ایران هم به صورت طبیعی رخ دهد، به نظر من ایرادی ندارد، ولی اگر کسی در شهرداری کاری انجام دهد که نتیجه آن جهت رسیدن به ریاست جمهوری باشد، آفت هست. طبیعی است اگر کسی ١٠ سال یا کمتر و زیاد در شهری مثل پایتخت کشور عزیزمان ایران کاری و فعالیت ارزنده ای داشته باشد، مسائل را حل کند و شهر را به خوبی مدیریت کند و به صورت طبیعی مردم هم در سطح کشور به این نتیجه برسند که مدیریت خوبی صورت گرفته، ایرادی ندارد، نه اینکه به قصد ریاست جمهوری وارد شهرداری شود، ولی متأسفانه این اتفاق رخ نداده است.

    عده ای وارد شهرداری شدند که پست بعدی را بگیرند. این اتفاق بعد از روی کارآمدن احمدی نژاد به عنوان مدیر جمهور رخ داد. این عنوان باعث شد تا شهردار بعد از احمدی نژاد هم در فکرش بیاید که این جایگاه می تواند چنین ظرفیتی داشته باشد. حالا من کاری به این عنوان ندارم که استفاده تبلیغاتی از این جایگاه یا استفاده مالی و… از این جایگاه درست است یا نیست، ولی اعتقاد دارم اگر شهرداری روند مدیریتی را به صورت طبیعی طی کرده و مدیر موفقی باشد، رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری ایرادی ندارد.

    فکر می کنید شورای شهر پنجم باید جهت گزینش شهردار چه ترتیبی را اتخاذ کند؛ یعنی فردی را گزینش کند که بتواند جایگاه اجتماعی و خدماتی شهرداری را تقویت کند. از طرفی آقای خاتمی هم شاخص هایی را جهت این گزینش مطرح کرده هست. فکر می کنید اعضا باید این شاخص را مدنظر قرار بدهند؟

    آقای خاتمی به عنوان کسی که در رأی آوری فهرست شورای شهر نقش داشته، این شاخص ها را مطرح نکرده هست. او به عنوان فردی باتجربه که دوره های متفاوت شهرداری را دیده هست، به عنوان رهنمودهای دلسوزانه بافایده جهت کار شهرداری این حرف را زده هست. این تعبیر نباید باشد که ایشان چون در گزینش اعضای شورای شهر نقش مؤثر داشته، اعضای شورا باید نظر او را گوش کنند. شاخص های آقای خاتمی کاملا منطقی و مبتنی بر تجربیات ایشان هست؛ اینکه شخصیت شهردار پایتخت کشور عزیزمان ایران باید یک شخصیت ملی باشد و باید یک شخصیت باتجربه و با نگاه کلان باشد، کاملا درست است.

    به نظر من شورای شهر قبل از اینکه شهردار را گزینش کند باید فکر کند که در این چهار سال، چه اتفاقی را قرار است جهت شهرداری برنامه ریزی کند و بعد هم جهت آن اتفاق یک مدیر را گزینش کند؛ به عنوان مثال اگر شورای شهر فکر کند که در این چهار سال بااهمیت ترین کاری که جهت پایتخت کشور عزیزمان ایران باید انجام داد، مبارزه با معضلات و بحران اجتماعی و حل آن هست، براین اساس قهرا مدیری که گزینش می کند نباید مدیر سد و بزرگراه و بزرگراه باشد یا اگر از نظر شورای شهر، بحران تهران، بحران ساخت وساز هست، باید یک مدیر بر اساس این شاخص معرفی کنند.

    یعنی شورای شهر برنامه ارائه بدهد.

    این عنوان از برنامه بالاتر هست. این استراتژی چهارساله شورای شهر جهت شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران هست؛ یعنی چند اتفاق مهمی که جهت شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران باید رخ دهد… .

    که در وقت گزینش هم مشخص نشد، مردم به فهرست رأی دادند نه به برنامه؛ یعنی برنامه ای ارائه نشد.

    درست هست، ولی مردم که نمی توانستند گزینش کنند که چه اتفاقی می افتد، مردم کسانی را گزینش کردند که اینها شهر را درست اداره کنند. اعضای تازه باید بنشینند و از اطلاعات و تخصص یکدیگر استفاده کنند یا حتی اگر مورد نیاز بود، از بیرون مجموعه مشاوران و کارشناسانی را دعوت کنند، جلسه بگذارند و بگویند که در شرایط کنونی پایتخت کشور عزیزمان ایران با چه بحران یا بحران هایی درگیر است و جهت این بحران ها باید چه کاری انجام شود. اگر این اتفاق رخ دهد، در این صورت گزینش شهردار راحت تر و مشخص می شود که چه کسی باید زمام شهر را در دست بگیرد. کار سختی هم نیست.

    تا این یکی، دو ماهی که وقت دارند، می توانند جلسه گذاشته و کارهای اساسی پایتخت کشور عزیزمان ایران را مشخص کنند. به عنوان نمونه زمانی بود که یک بزرگراه بدون چراغ قرمز در پایتخت کشور عزیزمان ایران وجود نداشت، همین اتوبان مدرس حداقل ١٠ تا تقاطع چراغ قرمز داشت. ببینید یک مدت زمانی سپری شده است است و این بزرگراه هایی که در طرح جامع پایتخت کشور عزیزمان ایران دیده شده، تقریبا همگی اجرا شده است هست. کسی که الان مدیریت را به دست می گیرد، شاید واقعا جایی در پایتخت کشور عزیزمان ایران وجود نداشته باشد که نیاز به پل و زیرگذر و تونل و… داشته باشد.

    از نظر ساخت وساز در پایتخت کشور عزیزمان ایران هم باید گفت که نه می شود به طور کامل ساخت وساز را متوقف کرد -چون در این صورت با بحران شدید زیاد کردن قیمت مسکن در پایتخت کشور عزیزمان ایران مواجه می شویم – و نه می شود این روند به همین شکل ادامه پیدا کند. باید این عنوان کنترل شود به این صورت که مبنا عمدتا ترمیم و بازسازی بافت های فرسوده باشد و به همین علت هم ساخت وساز ها به سمت بازار و مناطق جنوبی پایتخت کشور عزیزمان ایران هدایت شود. این اتفاق به صورت جدی در حال برگزاری بود، ولی الان دوباره اراده ها جهت آن سست شده است است.

    در زمینه درآمدی و مباحث مالی هم باید اندیشیده شود که چه منابعی را باید در نظر گرفت. ولی بااهمیت ترین موضوعی که در پایتخت کشور عزیزمان ایران باید راجع به آن کار شود، بحث کنترل ترافیک و تسهیل رفت وآمدهای شهری هست. اگر شورای شهر همت بگذارد و بخواهد این عنوان را به طور جدی حل کند، باید توجه خاص به بحت متروی پایتخت کشور عزیزمان ایران داشته باشد. متروی پایتخت کشور عزیزمان ایران با همه سرمایه گذاری اي که انجام شده است هست، در حد دوونیم میلیون نفر سفر در روز دارد.

    …این در طرح جامع باید به ١٥ میلیون سفر برسد. حداقل این است که اگر همین ١١ خطی که طراحی شده، تکمیل شود، تعداد سفرها به ١٠ میلیون می رسد. اگر بین ١٠ تا ١٢ میلیون سفر از طریق مترو انجام شود، سه اتفاق مهم رخ می دهد؛ اولا آلودگی هوا کم کردن خواهد یافت، دوم، ترافیک شهری کنترل می شود و این راه بندان های عجیب وغریب نخواهد بود و در نهایت هم رفت وآمدهای مردم تسهیل می شود.

    این چشمگیرترین کاری است که می شود در پایتخت کشور عزیزمان ایران انجام داد. همچنین باید اداره شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران هوشمند شود تا از میزان مراجعات به شهرداری که خود احتمالا یکی از راه های ایجاد فساد هست، کاسته شود. شاید الان لزومی نداشته باشد با این حجم از تسهیلات دیجیتال، کسی که می خواهد فرضا نقشه ای ارائه دهد یا درخواستی داشته باشد، دائم به شهرداری مراجعه کند. به این ترتیب ٩٠ درصد مراجعات را می توان کم کردن داد. از نظر کمي کسی که مدیریت شهرداری را برعهده می گیرد، این چهار یا پنج وظیفه را باید انجام دهد.

    این وظایف تا چه حدی باید با معیارهای مطروحه از سوی آقای خاتمی تطبیق داده شود؟

    شاخص هایی که آقای خاتمی مطرح کرده هست، شاخص های کلان و مسلم هست. شهردار باید شخصیت ملی باشد، کسی که قرار است شهردار شود، باید انسان شناخته شده است ای باشد. نمی شود شهردار پایتخت کشور عزیزمان ایران به هر وزارتخانه ای زنگ بزند و بگوید این فرد کیست؟! باید انسان شناخته شده است ای باشد که دارای کاریزمای شخصیتی بوده و مردم جهت او احترامی قائل باشند و بتواند خود را به عنوان یک شخصیت سیاسی و اجتماعی در جامعه مطرح کند. طبیعتا یک انسان خوب و سالم ولی گمنام چندسالی طول می کشد تا بتواند آوازه ای داشته باشد. آوازه شهردار خیلی مهم است.

    خودش می تواند خیلی از کارها را پیش ببرد. خیلی از وزارتخانه ها را می تواند با همین سابقه جهت حل مسائل توجیه کند. ولی اگر در کار اجرائی نبوده باشد، معلوم نیست بتواند در عمل موفق باشد. مردم باید به این صورت اعتماد کنند، بخش شخصی هم باید اعتماد داشته باشد. اینها مواردی است که جهت شهردار پایتخت کشور عزیزمان ایران مهم هست، این نیازمند این است که شورا به نتیجه برسد که اولویت های پایتخت کشور عزیزمان ایران کدام است و بر آن اساس مدیر گزینش کند.

    اخبار سیاسی – شرق

    واژه های کلیدی: ریاست جمهوری | کسب درآمد | شورای شهر | درآمدزایی | شهرداری | استفاده | مدیریت | ایران | اداره | مدیریت | شهردار

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • هاردکپی کتاب های سونا
  • کتاب های زبان روسی اورجینال
  • هاردکپی کتاب های ادبیات نظارتی
  • منابع اورجینال علوم قانونی
  • دانلود منابع مرجع تعمیر ونگهداری هواپیما
  • دانلود فایل های زبان اصلی خواب هیپنوتیزم
  • خرید کتاب های گوارش از آمازون
  • منابع اورجینال ویروس شناسی
  • دانلود فایل های زبان اصلی ورزش های رزمی
  • خرید کتاب های زبان اصلی دینامیک غیر خطی
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>