• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » ماجرای عجیب دستگیری بانوی نیکوکار ایرانی ، آرزوی نرگس کلباسی با حضور در ماه عسل برآورده شد

    ماجرای عجیب دستگیری بانوی نیکوکار ایرانی ، آرزوی نرگس کلباسی با حضور در ماه عسل برآورده شد

    هشتمین قسمت برنامه ماه عسل روایتگر قصه متفاوت زندگى نرگس کلباسی بود. دادگاه | ایرانی | انگلیس | مسئولان | علیخانی |

    ماجرای عجیب دستگیری بانوی نیکوکار ایرانی ، آرزوی نرگس کلباسی با حضور در ماه عسل برآورده شد

    به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ هشتمین قسمت برنامه ماه عسل روایتگر قصه متفاوت زندگى نرگس کلباسی بانوی نیکوکار ایرانی بود.

    عبارات مهم : دادگاه – ایرانی
    نرگس کلباسی در پاسخ به پرسش علیخانی اطراف شروع زندگی خود گفت: متولد سال ۶۷ در اصفهان هستم. از هر دو طرف پدربزرگ هایم روحانی بودند. پدرم استاد دانشگاه و مادرم منزل دار بود. تا زمانی که چهار سال و نیم سن داشتم، همراه با پدر و مادر و دو برادرم به خاطر ادامه تحصيل پدر، جهت زندگی به انگلیس رفتیم.

    وی ادامه داد: پدرم هر لحظه تاکید بسیاری بر حفظ کردن آداب و رسوم، فرهنگ ایرانی به خصوص زبان فارسی داشت. به همین خاطر هر لحظه در انگلیس به زبان فارسی صحبت می کردیم. حتی بعضی اوقات پدرم سخت گیری نسبت به رفت و آمد من در انگلیس داشت ومن ناراحت بودم؛ ولی الان می دانم که این سخت گیری چقدر جهت من خوب بود.

    کلباسی در خصوص بازگشت خود به کشور عزیزمان ایران عنوان کرد: بعد از گذشت چند سال من حدود یازده ساله بودم که همراه خانواده به کشور عزیزمان ایران و به شهر اصفهان آمدیم. زیاد این سفر جهت دیدن اقوام بود. ولی شب دوم که تازه به اصفهان آمده بودیم، یکی از برادرهایم دچار دندان درد شد که من و پدرم او را به دندانپزشکی بردیم. ولی زمانی که برگشتیم متوجه شدیم که مادرم در خواب سکته کرده هست. آن لحظه را هیچ وقت فراموش نمی کنم. با این اتفاق یک خاطره تلخ از سفر به کشور عزیزمان ایران در ذهنم رقم خورد.

    وی افزود: بعد از برگزاری مراسم مادر، به همراه پدر و برادرهایم به انگلیس برگشتیم. پدرم هیچ وقت نگذاشت ما کمبودی داشته باشیم. هم مادر بود وهم پدر. ولی بعد از چند سال دوباره پدرم تصميم گرفت، جهت هر لحظه به کشور عزیزمان ایران برگردیم. در آن سفر متوجه شدیم که پدرم بیمار است ولی به ما نمی گفت. احساس می کردم لاغرتر شده است بود.تا اینکه بعد از شش ماه پدرم جهت درمان به انگلیس رفت، بیماری سرطان همه بدن او را گرفته بود. پدرم را بعد از پنج ماه از دست دادیم. در دو سفری که به کشور عزیزمان ایران داشتیم، مادر و پدرم را از داده بودیم. خاطره خوبی از سفر به کشور عزیزمان ایران در ذهنمان نبود و تصمیم گرفتیم به انگلیس برگردیم.

    وی در خصوص کار کردن در انگلیس و فصل بعدی زندگی اش بیان کرد: در انگلیس کار می کردیم تا مخارج زندگی خود را تامین کنیم. ما از کسی کمک مالی نخواستیم. بعد از چند سال عمه ام که در کانادا زندگی می کرد، ما را دعوت کرد به کانادا برویم و در آنجا سرپرستی برادر را قبول کردند و هنوز هم امیر کنار عمه ام هست.

    کلباسی در خصوص ادامه زندگی خود عنوان کرد: بعد از مدتی که کنار عمه ام بودم وبرادرم به آسانی زندگی می کرد، تصمیم گرفتم احساس و انرژی که داشتم را صرف فرزند های بی سرپرست کنم. همان موقع که در حال جستجو جهت نقاط محروم بودم، ارثیه ۱۶ هزار دلاری نصیب من شد و جهت حمایت از فرزند های فقیر به هند رفتم.

    وی افزود: بعد از اینکه به هند رفتم، شرایط خیلی سخت بود. از فرزند ها جهت گدایی استفاده می کردند ومن به آنها قول دادم که منزل جهت آنها می سازم. من به کانادا برگشتم و پول جمع کردم و جهت آنها منزل ساختم. در آن شهر با این فرزند ها واکنش‌ خیلی عجیبی داشتند.اما من با ساختن خانه، جهت فرزند ها مثل مادر بودم و با آنها زندگی می کردم. من تا آخرین لحظه سرپرستی ۵۰۰ فرزند را به عهده گرفتم. وابستگی زیادی به آنها داشتم. بعد از یک سال با زبان هندی با آنها صحبت کردم وهمین عنوان باعث نزدیکی زیاد ما شد.

    وی در خصوص معرفی کشور عزیزمان ایران به فرزند ها گفت: مردم آن شهر من را به عنوان یک ایرانی می شناختند، حتی به فرزند ها فارسی آموزش می دادم ، من همه چیز را به فرزند ها توضیح می دادم.

    در ادامه کلباسی راجع به شروع مسائل خود توضيح داد: بعد از چهار سال حمایت از فرزند ها، بسیاری از افراد مخالف حضور من بودند. به چه دلیل که با حمایت من از فرزند ها، کسب و کار بسیاری از افراد که با گدایی این فرزند ها پیش می رفت از بین رفته بود. آنها تصميم گرفتند به من آسیب بزنند. من به پلیس اطلاع دادم ولی آنها هم با افراد مخالف من همراه بودند و مردم عادی تنها حامی من بودند.

    کلباسی در پاسخ به پرسش علیخانی راجع به اینکه به چه دلیل با این همه ترساندن کارخود را رها نکردید، گفت: هنوز جهت رفتن من از کنار فرزند ها سریع بود، مخالفان فقط می درخواست کردند من را بترسانند ولی من می خواستم به فرزند ها یاد بدهم، زمانی که کار خوب انجام می دهی نباید بترسی.

    کلباسی در خصوص ماجرای دادگاه رفتن خود بیان کرد: یک روز به همراه همه فرزند ها و کارمندان خودم به اردو رفتیم. وقت برگشت یکی از کارمندانم گفت فرزند ام گم شده است هست. من زنگ زدم پلیس و همه ناراحت بودند؛ ولی یک چیز مشکوک بود و آن اینکه پدر و مادر فرزند گمشده با ما نهار خوردند و اصلا نگرانی نداشتند. بعد از یک ماه آنها از من درخواست پول کردند و گفتند که من فرزند آنها را گم کردم. بعدها به من تهمت زدند که فرزند ارزش را کشتم. تا بعد از دو سال من راهی دادگاه شدم و همه در برابر من بودند. من تنها بودم و اجازه حرف زدن در دادگاه نداشتم.

    وی در خصوص کمک کردن مردم و مسئولان ایرانی عنوان کرد: زمانی که می خواستم بازداشت شوم، مردم کشور عزیزمان ایران و مسئولان طی کمپینی که جهت من راه اندازی شده است بود به من کمک کردند. مردم کشور عزیزمان ایران ناجی من بودند و از آن روز من هیچ وقت تنها به دادگاه نرفتم و مسئولان هر لحظه کنار من بودند. البته به علت اینکه شهروند انگلیس بودم، من به دولت انگلیس هم نامه زدم ولی خبری از آنها نشد. ولی بعد از کمک مردم به کشور عزیزمان ایران بازگشتم.
    در بخشی از گفتگو کلباسی با فرزند های خود که به سرپرستی گرفته بود، این گونه صحبت کرد: دوری از شما برایم سخت بود ولی احساس می کنم وقت آن رسیده بود که بیایم. من همه تلاش خودم را کرده بودم ولی کارمندهایم آنجا هستند. عالی ترین سال های زندگی ام کنار شما بود. در ادامه نرگس کلباسی به زبان هندی به فرزند ها گفت: تا لحظه آخر تلاش کردم کنارتان بمانم؛ ولی نشد. من منتظرم که شما بزرگ شوید و بیایید من را پیدا کنید.

    در آخر علیخانی راجع به آرزوی کلباسی پرسش کرد و او گفت: آرزو دارم که به منزل خدا بروم. پدرم در زندگی کوتاه خود زیاد از ۲۰ بار مکه رفت. همچنین تا زمانی که زندگی می کنم، منتظر یک اتفاق خوب هستم. سفر کربلا و مشهد هم دوست دارم بروم.

    علیخانی گفت: سفر مکه را نمی توانیم قول بدهیم؛ ولی دو سفر کربلا و مشهد را می توانیم به شما قول بدهیم.

    گفتنی هست؛ بعد از آخر برنامه ماه عسل از طرف بعثه مقام معظم رهبری يک سهميه يک سفر حج به زن نرگس كلباسی اهدا شد.

    گزارش از الهام قبادی

    انتهای خبر/

    واژه های کلیدی: دادگاه | ایرانی | انگلیس | مسئولان | علیخانی | همراه | فرزند | زندگی | ایران

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتاب های تجارت اورجینال
  • خرید کتاب زبان اصلی چشم پزشکی
  • قیمت کیندل
  • خرید کتاب آناتومی و فیزیولوژی زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع تغذیه
  • دانلود فایل های زبان اصلی جراحی پلاستیک
  • خرید کتاب های زبان اصلی جانور شناسی
  • خرید کتاب های زبان اصلی موسیقی (گیتار)
  • هاردکپی کتاب های علوم پایه
  • خرید کتاب زبان اصلی فن آوری
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>