• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » خبری و خواندنی » شهید ابوالقاسم اسماعیل‌زاده از نگاه همرزمانش

    شهید ابوالقاسم اسماعیل‌زاده از نگاه همرزمانش

    به مطالعه، به خصوص کتاب‌های دینی و مذهبی علاقه‌مند بود. نوجوانی پرجنب‌و‌جوش و اهل معاشرت با فامیل بود و در کارهای خیر و عام‌المنفعه شرکت می‌کرد.

    شهید ابوالقاسم اسماعیل‌زاده از نگاه همرزمانش

    به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترتگروه فرهنگی گروه تحریریه سایت جوان؛ ابوالقاسم اسماعیل زاده دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گناباد به دنیا آمد. وی در خانواده ای مذهبی و کشاورز بزرگ شد. پدرش در مورد واکنش‌ها او این چنین می گوید: «رفتارش با سایر فرزندانم تفاوت داشت، اخلاق نیکو و صبر زیادی داشت».
    ابوالقاسم، دوران ابتدایی را در سال ۱۳۴۷ در دبستان مظفر و دوران راهنمایی را در سال ۱۳۵۵ در مدرسه راهنمایی خواجه نصیرالدین طوسی به آخر برد و سپس در رشته علوم تجربی در دبیرستان دکترعلی شریعتی گناباد به تحصیل مشغول شد.

    عبارات مهم : انقلاب اسلامی – دینی و مذهبی

    در ایام فراغت کارگری می کرد، که بتواند مخارج تحصیل خود را درآورد. در سه ماه تعطیلی جهت کارگری به مشهد رفت.
    به مطالعه، به خصوص کتاب های دینی و مذهبی علاقه مند بود. نوجوانی پرجنب و جوش و اهل معاشرت با فامیل بود و در کارهای خیر و عام المنفعه شرکت می کرد.
    بسیار متدین و مذهبی و از نظر اخلاقی فردی نمونه و رفتارش مؤدبانه بود و به همه احترام می گذاشت. هیچ کس کوچک ترین مورد رنجشی از او ندید. به افراد متدین و مذهبی نیز علاقه داشت.
    با شروع انقلاب اسلامی جزو پیشتازان تمام راهپیمایی ها بود. بعد از اتمام دوره تحصیل و اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه پاسداران گناباد شد.
    ابوالقاسم اسماعیل زاده در ۱۸ سالگی و دو روز بعد از شروع جنگ به منطقه جنگی رفت و در تمام دوران جنگ در جبهه حضور مؤثری داشت.
    در پشت جبهه مدتی مسئول سپاه بیدخت، کاخک و واحد بسیج گناباد بود و شرکت دهی نیروها را بر عهده داشت. مدتی نیز به عنوان مسئول پادگان قدس به آموزش نظامی بسیجیان می پرداخت.
    در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهان، گردان نصرالله لشگر ۵ نصر بود و بعد به فرماندهی گردان امام صادق(ع) برگزیده شد.
    در یکی از مرخصی ها که خانواده اش به او پیشنهاد ازدواج داده بودند با این شرط که با یکی از بستگان شهدا یا جانبازان باشد، قبول نمود و در ۲۱ سالگی با زن بتول خواجه رضا شهری ازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک پسر به نام رسول بود، که در تاریخ اول فروردین ماه سال ۱۳۶۵ به دنیا آمد.
    بسیار شجاع بود و در همه حال به امام علاقه می ورزید. به آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام رفسنجانی علاقه داشت و صحبت های ایشان را به دقت گوش می داد. همسر ایشان می گوید: «در ایام مرخصی مرتب در مأموریت بود و در جهت تبلیغ و اعزام نیرو فعالیت می کرد. معمولاً بسیار کم در منزل بود. گاهی اوقات تذکر می دادم که شما در مرخصی هستید، مسئولیتی ندارید. ولی ایشان می گفتند ما هر کجا باشیم باید به وظیفه خود عمل کنیم.
    برادرش(مهدی اسماعیل زاده) می گوید: «شهید خیلی متواضع و فروتن بود و به زیردستان خود بسیار با مهربانی واکنش‌ها می کرد. اصلاً اهل تظاهر نبود. تا وقت شهادت کسی نمی دانست که او چه کاره هست. هر وقت از او سؤال می شد که چه کاره است؟ می گفت: من جاروکش سپاهم و در جبهه، یک رزمنده عادی هستم.
    یکی از همرزمان شهید می گوید: «یک شب در حین آموزش در پادگان قدس، با صدای زمزمه و گریه شخصی بیدار شدم. هنگامی دقت کردم دیدم شهید اسماعیل زاده با یک حالت تواضعی دارد با خدای خویش راز و نیاز می کند و نماز شب می خواند، من مدتی او را نگاه کردم ولی متوجه من نشد. شهید خودش را ساخته بود و هشت سال در ارتباط با خدا بود و در آخرین روزهای جنگ، خداوند مزدش را داد. او هر لحظه آرزوی شهادت داشت.»
    حسین زرنژاد (یکی از دوستان شهید) می گوید: «وقتی قطع نامه ۵۹۸ از طرف جمهوری اسلامی کشور عزیزمان ایران قبول شد، ایشان در اتاق گردان خیلی ناراحت بود و می گفت: جنگ تمام شد و به آرزویمان نرسیدیم.»
    ابوالقاسم اسماعیل زاده در تاریخ ۶/۵/۱۳۶۷ در اسلام آباد غرب و در عملیات مرصاد بر اثر اصابت تیر به ناحیه شکم به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در بهشت شهدای گناباد به خاک سپرده شد.
    بخشی از وصیت نامه شهید ابوالقاسم اسماعیل زاده
    شهید در بخشی از وصیت نامه خود به پدر و مادر و همسر خود این چنین توصیه می کند: « نمی گویم برایم گریه نکنید، چون فرزند، پاره جگر پدر و مادر هست. گریه کنید. مادرم گریه کن، ولی به یاد فاطمه (س) پهلو شکسته و به یاد شهیدان اسلام و به یاد مظلومی شهید بهشتی. همسرم می دانی عالی ترین دعای حضرت فاطمه (س) جهت شوهرش (حضرت علی(ع)) این بود: خداوندا، فوت شوهرم را شهادت در راهت قرار بده.»
    روحش شاد ویادش گرامی
    انتهای پیام/

    واژه های کلیدی: انقلاب اسلامی | دینی و مذهبی | اسلام آباد | حضرت فاطمه | دوران جنگ | کارگری | ازدواج | گردان | اسلام | آموزش | اسلامی

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب زبان اصلی نظریه گراف
  • دانلود فایل های زبان اصلی آزمون های آمریکا
  • دانلود فایل های زبان اصلی باستان شناسی
  • هاردکپی کتاب های طب اورژانس
  • دانلود فایل های زبان اصلی بدنسازی
  • خرید کتاب زبان اصلی باغبانی
  • خرید کتاب معدن کار زبان اصلی
  • دانلود فایل های زبان اصلی جغرافیا
  • دانلود فایل های زبان اصلی درمان
  • کتاب های احتمال اورجینال
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>