• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » سرگرمی » داستان » پشیمانی زوج جوان پس از ۱۵ سال اجابت دعا/اجابت دعا توسط کشیش

    پشیمانی زوج جوان پس از ۱۵ سال اجابت دعا/اجابت دعا توسط کشیش

    اجابت دعا توسط کشیش

    زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند.

    پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند ، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.

    زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود ۱۵ سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.

    ۱۵ سال بعد اجابت٬ اجابت دعا کشیش٬ بچه دار نشدن زوجین٬ پشیمانی در اجابت دعا٬ تاثیر شمع در اجابت دعا

    پشیمانی زوج جوان پس از ۱۵ سال اجابت دعا

    ۱۵ سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که ۱۵ سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.

    صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.

    وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.

    کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده… حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.

    زن مایوسانه جواب داد: اون نیست… همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.

    کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟

    زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه!

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتب رسانه زبان اصلی
  • خرید کتاب سینما زبان اصلی
  • دانلود فایل های زبان اصلی علوم فضایی
  • خرید کتاب های تجارت از آمازون
  • خرید کتاب های مهندسی پزشکی از آمازون
  • هاردکپی کتاب های تئوری بازی
  • کتب خیاطی زبان اصلی
  • خرید کتاب های زبان اصلی علوم اجتماعی
  • خرید کتاب های زبان اصلی طب داخلی
  • دانلود منابع مرجع آمار ریاضی
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>