• خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • خانه » سرگرمی » داستان » داستان کوتاه برای کودکان : سیاره سرد

    داستان کوتاه برای کودکان : سیاره سرد

    داستان کوتاه برای کودکان : سیاره سرد

     

    داستانهای جذاب کودکان,قصه های کودکانه

    ………….

     

    هزاران مايل دور از زمين، آنطرف دنيا سياره كوچكي بنام فليپتون قرار داشت. اين سياره خيلي تاريك و سرد بود،بخاطر اينكه خيلي از خورشيد دور بود و يك سياره بزرگ هم جلوي نور خورشيد را گرفته بود.

    در اين سياره موجودات عجيب سبز رنگي زندگي مي كردند

    آنها براي اينكه بتوانند اطراف خود را ببينند از چراغ قوه استفاده مي كردند.

    يك روز اتفاق عجيبي افتاد. يكي از اين موجودات عجيب كه اسمش نيلا بود، باطري چراغ قوه اش را برعكس درون چراغ قوه گذاشت.

    ناگهان نور خيره كننده اي تابيد و به آسمان رفت ، از كنار خورشيد گذشت و به سياره ي زمين برخورد كرد.

    آن نور در روي سياره ي زمين به يك پسر بنام بيلي و سگش برخورد كرد. نيلا بلافاصله چراغ قوه اش را خاموش كرد ولي آن دو موجود زميني بوسيله نور به بالا يعني سياره ي فليپتون كشيده شدند. آنها در فضا به پرواز در آمدند و روي سياره ي فليپتون فرود آمدند.

    بيلي سلام گفت و نيلا هم دستش را تكان داد.

    بيلي گفت: واي، اينجا همه چيز از بستني درست شده شده است.

    سگ بيلي هم پاهايش را كه به بستني آغشته شده بود ، ليس مي زد.

    نيلا با ناراحتي گفت: ولي هيچ كس اينجا بستني نمي خورد چون هوا خيلي سرد است.

    نيلا خيلي غمگين به نظر مي رسيد. او پرسيد: آيا شما مي توانيد به ما كمك كنيد، ما به نور خورشيد احتياج داريم تا گياهان در سياره ما رشد كنند؟

    بيلي گفت: من يك فكري دارم. آيا مي تواني ما را به خانه امان برگرداني؟

    نيلا گفت: يك دقيقه صبر كن. سپس او باطريهاي چراغش را برعكس قرار داد. زووووووووووم.

    بيلي و سگش به كره زمين برگشتند.

    بيلي به حمام رفت و آينه را برداشت. او به حياط آمد و آينه را طوري قرار داد كه اشعه خورشيد كه به آينه مي خورد اشعه هايش به سياره فليپتون برگردد.

    با اين فكر بيلي، سياره فليپتون ديگر سرد نبود. هر روز سگ بيلي آينه را در زير نور خورشيد قرار مي داد تا نور و گرماي كافي به سياره كوچك برسد.

    حالا ديگر نيلا و دوستانش مي توانستند در زير نور خورشيد از خوردن بستني لذت ببرند.

    داستان کوتاه برای کودکان : سیاره سرد

    اشتراک گذاری مطلب

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب زبان اصلی مصالح
  • خرید کتاب های رادیولوژی از آمازون
  • خرید کتاب تکس لاتکس زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع ریه و تنفس
  • دانلود منابع مرجع سیستم های دینامیکی
  • کتاب های لینوکس اورجینال
  • خرید کتاب های مکانیک بدن دگردیس از آمازون
  • دانلود فایل های زبان اصلی شیمی معدنی
  • خرید کتاب زبان اصلی پوست و زیبایی
  • دانلود منابع مرجع اخلاق کسب و کار
  • تمام حقوق مادی , معنوی , مطالب و طرح قالب برای این سایت محفوظ است - طراحی شده توسط پارس تمز
    ?>